چکیده:
«حال» و «مقام» دو اصطلاحی است که در عرفان اسلامی از اهمیت بسزایی
برخوردار است و سالک طریق هدایت در رسیدن به کمال انسانیت ناگزیر از فهم و کسب
آنهاست. از این رو نگارنده در این مقاله پس از شرح و تعریف این دو واژه به طور مختصر
به شرح هفت مقام عرفانی که مورد پذیرش اکثر عرفای اسلامی است پرداخته و ضمن
برشمردن آرای بزرگانی چون عزالدین کاشانی در مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه و
خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین به بررسی آراء و نظریات امام خمینی(س) در
دو کتاب چهل حدیث و شرح حدیث جنود عقل و جهل پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"زیرا گرچه توبه در اصطلاح عرفانی مقام است و اکتسابی، اما بدیهی است اگر سالک زمینه ایجاد و فراگیری چنین مقامی را فراهم نکرده باشد هرگز موفق به توبه نخواهد شد و در نتیجه مورد لطف و عنایت حضرت محبوب قرار نخواهد گرفت که خداوند میفرماید: «اءن الله یحب التوابین».
(50) بنابراین، سالک کوی دوست با بزرگشمردن فرمانهای محبوب و واجب الاطاعه دانستن آن اوامر، به پرهیز از شبههها ملزم میشود تا مبادا به دام آنها افتد؛ زیرا فرمان خداوند را نیز در گوش دارد که فرمود: «تلک حدود الله فلاتقربوها» (51) و از رسول گرامی(ص) نیز روایت شده که فرمودند: «من رعی حول الحمی یوشک أن یقع فیه» (52) کسی که در اطراف چاهی مشغول گردش است، احتمال میرود که در آن چاه فرو افتد؛ پس برای پرهیز از این خطر محتمل، شرط عقل این است که از کنار مهلکه نیز عبور نکند.
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد ای عجب من عاشق این هر دو ضد حال سالک در این وادی چنان است که شاعر عرب زبان گوید: ارید وصاله و یزید هجری فاترک ما ارید لما یرید میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق ترک کام خود گرفتم تا برآید کام او حافظ نهایتا خواجه برای سالکانی که در وادی توحید گام گذاشتهاند صبر را ناپسند میداند زیرا صابر در حقیقت نوعی دعوی پایداری و مقاومت در برابر مصایب و شداید میکند؛ گرچه آنها را از جانب محبوب میبیند و به جان میخرد اما خود این دعوی میتواند نوعی سرکشی نفس باشد؛ حال آنکه مقتضای حال توحید فنای نفس است."