چکیده:
برخی از اقتصاددانان مسلمان ضمن نقد حاکمیت مطلوبیتگرایی در طرف تقاضای اقتصاد متعارف، در تلاشاند با اضافه کردن متغیرها و پارامترهای موردنظر اسلام، تابع مطلوبیت را برای رفتار مسلمانان بازسازی کنند. طرح این رویکرد، این سوال را مطرح میکند که آیا میتوان مشکل مطلوبیتگرایی را با گسترش دامنه مطلوبیت حل کرد. در این مقاله، با استفاده از روشی تحلیلی، این فرضیه را مطرح میکنیم که ارزشهای نهفته در تابع مطلوبیت نئوکلاسیک هرگز قابل جمع با اصول ارزشی اسلامی نیستند و در نتیجه هر نوع تلاشی بر قرار دادن اصول اسلامی در تابع مذکور بیحاصل خواهد بود. برای تأیید این فرضیه، به بررسی اندیشههای مطلوبیتگرایان الهیاتی میپردازیم که ترکیبی از اندیشة مطلوبیتگرایی و ارزشهای دینی است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد، اولا پارامترها و متغیرهای موردنظر این دسته از اندیشمندان مسلمان قبلا توسط نسل اول مطلوبیتگرایان (مطلوبیتگرایان الهیاتی) منظور شده است، ثانیا ارزشهای مذکور حداکثر میتوانند ارزشهای سازگار با نظریه امر الهی را به نمایش بگذارند. این درحالی است که تباین و تضاد ارزشهای موردنظر اسلام با آنچه نظریة امر الهی بر آن تأکید میکند، بر هیچ کس پوشیده نیست
Some Muslim economists who try to reconstruct the utilitarianism function for Muslims behavior by adding the variables and parameters which are confirmed by Islam criticize the dominance of utilitarianism on the demand part of economy in the ordinary sense. The proposition of this approach poses the question that whether or not the problem of utilitarianism can be solved by extending its scope. Using an analytical method, the present paper discusses the idea that the values laid in the function of neoclassic utilitarianism are mutually exclusive with value principles of Islam. As a result, any attempt to put Islamic principles in the aforementioned function will be futile. In order to expound this supposition, the author reviews the idea held by scholars about theological utilitarian, which is a combination of utilitarianism and religious values. The research findings show that, first, the parameters and variables sought by the Muslim thinkers were sought by the first generation of scholars who adhere to utilitarianism, (that is, theological utilitarian scholars). Second, the aforementioned values can at best present an image of the values which are compatible with "the theory of Divine Command", whereas we all know that there is a contradiction between the values proposed by Islam and those emphasized by Divine Command
خلاصه ماشینی:
"این درحالی است که مسئله از دو حال خارج نیست و هر دو شق نیز مورد مناقشه است: الف) مطلوبیتگرایان الهیاتی، در عین تأکید بر اراده و مشیت الهی، در واقع «نتایج» کارها را مدنظر دارند، که ویلیام فرانکنا دربارة آنها مینویسد: طرفداران نظریة امر الهی، گاهی مدعیاند که صواب و خطا متعلق و تابع امر و نهی خدا هستند؛ ولی در عین حال معتقدند که باید کاری انجام داد که از بیشترین خیر عمومی برخوردار باشد؛ یعنی در واقع اخلاق عملی این افراد، شبیه اخلاق سودگرا، خودگرای اخلاقی یا وظیفهگرای کثرتانگارخواهد بود (فرانکنا، 1383، ص72-73) ب) از سوی دیگر، اگر اندیشمندان مطلوبیتگرایی الهیاتی، در واقع وزن اصلی را به اراده و مشیت الهی میدهند و صرفا آن را معیار صواب و خطا میدانند، در این صورت در جرگة نظریهپردازان حسن و قبح شرعی - که به «نظریة امر الهی» نیز معروف است - خواهند بود.
5. اقتصاددانان مسلمان و مسئلة مطلوبیتگرایی در بررسی نحوة تعامل اقتصاددانان مسلمان با مسئلة مطلوبیتگرایی، به نظر میرسد که استخراج منحنی تقاضای مسلمانان از طریق حداکثرسازی تابع مطلوبیت، یکی از دغدغههای اساسی همة این اندیشمندان به شمار میرود؛ اما آنچه که نظریهپردازان اقتصاد اسلامی بر آن تأکید کردهاند، عبارت است از تجزیه و تحلیل و بررسی مفهوم عقلانیت و اصول موضوعة حاکم بر رفتار مسلمانان از یکسو، و امکان یا عدم امکان قرار دادن آن اصول در تابع مطلوبیت از سوی دیگر؛ بدون کمترین توجهی به اصول موضوعه و ارزشهای نهفته در مبانی مکتب مطلوبیتگرایی؛ درحالیکه، امکان قرار گرفتن اصول موضوعة اسلامی در تابع مطلوبیت، فرع بر شناخت تابع مطلوبیت و شناخت ماهیت و ارزشها و هنجارهای نهفته در مطلوبیتگرایی است، که متأسفانه بهطور کلی از این مسئله غفلت شده است."