چکیده:
ایـن مقاله با هدف بررسـی ماهیـت «تجربة دینی » از نظر ویلیام آلسـتون و امـکان کاربرد آن در تعلیم وتربیت تحریر شـد. بر این اسـاس از نظر آلسـتون ، تجربة دینی نوعی از ادراک است که علاوه بر داشتن ساختار مشترک با تجربة حسی ، نقش موثری در موجه ساختن باورها و اعتقادات دینی ایفا می نماید. لزوم برخورداری از گوهر آگاهی (درونی ) بی واسـطه به خداوند، وجه متمایز دیدگاه آلسـتون با سـایر فیلسـوفان دین محسوب می گردد. لذا از این نظر، برقراری ارتباط و تعامل با خداوند به عنوان هدف آفرینش انسـان تلقی شـده اسـت . به نظر می رسـد این تلقی از تجربة دینی حداقل می تواند در حوزة اهداف و اصول آموزشـی قابل اسـتفاده باشـد. این تحقیق که از حیث ماهیت در زمرة تحقیقات نظری و فلسفی قرار دارد به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است . نظرات و دیدگاه های آلستون و مقالات و کتاب های ترجمه شده در این موضوع به عنوان منابع دست اول و دوم مربوط به جامعة آماری مورد مطالعه قرار گرفت . نتیجة حاصل از این بررسـی ، پیشـنهاد الگویی اسـت مبتنی بر گزاره هایی با هـدف داشـتن ارتباط معنوی با خداونـد و با در نظر گرفتن اصل تعالی و کمـال متربی و همگانی بودن امکان تجربه . لازمة چنین رویکردی ، داشـتن مربیانی با اوصاف معنوی و ملتزم به روش مباحثه از یک سو، و مشارکت متربی در فرایند تعلیم وتربیت از سوی دیگر می باشد.
خلاصه ماشینی:
"حال با توجه به اینکه ثمرة تجارب دینی ، ادراک واقعی خداوند به وسیلة شهود و هرگونه بینش معرفتی است این سؤال پیش می آید که شاکله و محتوای تعلیم و تربیت مبتنی بر تربیت دینی چگونه خواهد بود؟ در این تحقیق هدف اساسی ما بررسی مبانی معرفت شناختی تجربة دینی و دلالت های تربیتی ناشی از کاربرد آن در تعلیم و تربیت با تکیه بر آرای ویلیام آلستون است و بدین منظور دو سؤال مطرح میکنیم : ۱.
دلالت ها و پیامدهای تربیتی این تجربه در زمینة اهداف و اصول چیست ؟ درخصوص تعریف تجربة دینی تاکنون یک تعریف مشــخص و مورد پذیرش همگان ارائه نشــده اســت ولی از تعاریف مختلف اندیشمندان در این حوزه ، می توان چنین بیان کرد که «هرگونه احساس ، مشاهده و دریافت شخصی (ارتباط شهودی ) که آدمی را به گونه ای با جهان ماورای طبیعت و نیروهای غیبی حاکم بر انسان و دیگر موجودات عالم ماده مرتبط سازد، تجربة دینی نامیده می شود.
تلقی آلســتون از عنصر آگاهی (شهود) به عنوان منبعی برای معرفت بشر و عاملی برای توجیه باورهای دینی است که مبتنی بر تجربة مستقیم و غیرحسی از خداوند است و از آن جا که این نحوه از معرفت متضمن حضور، عرضه شدن و ظهور شی ء برای فاعل شناساست می تواند منجر به رشد معنوی گردد در این راستا مربی می بایست خود الگوی شایسته و کاملی از اوصاف معنوی باشــد این نه در ســنت مسیحی بلکه در ادیان توحیدی مانند اســلام ، یهود و..."