خلاصه ماشینی:
"نخست اینکه پازل بر اساس طرحی مطمئن و از پیش دیده و کاملشده پیش میرود و این اطمینان وجود دارد که قطعات این پازل نهایتا به شکلی منسجم و هماهنگ درخواهد آمد، اما پازل مدرنیته وقتی تکمیل شود چه شکلی ساخته میشود؟ و اگر چنانکه بسیاری گفتهاند این پازل دچار تعارض ذاتی باشد، نتیجهی برگرفتن این قطعات چه خواهد شد؟ و دیگر اینکه جمهوری اسلامی که مسلما نمیتواند برخی از قطعات این پازل را بپذیرد، جای خالی آن را با چه چیز پر خواهد کرد؟ و در صورت جایگزینی، با تعارضات چه خواهد کرد؟ برنامه کودک در دنیای امروز و در ایران چه جایگاه و منطقی دارد؟ جامعهی امروز که در بسیاری از ابعاد خود، صورت مدرن یافته و یا در مسیر آن قرار دارد، شکلی از سبک زندگی متناسب با الزامات خود را خلق کرده است.
این امر ناشی از خلائی است که برای تربیت و نگهداری کودکان به وجود آمده و مهدکودک و برنامههای کودک ابزارهایی هستند که مشتری خود را پیدا کردهاند.
متأسفانه چون نخبگان انقلاب ما در بسیاری از حوزهها افراد صرفا نظری بودند و هستند و اتفاقا مخاطب دانشگاهی داشتند و دارند، ناخودآگاه از قشر کودک و خردسال غفلت شده و خروجی چنین شرایطی این است که ما در بهترین حالت در جبههی دانشگاه نبرد میکنیم، درحالیکه زمینهای آماده و حاصلخیز کودکان خود را مورد غفلت و در اختیار دیگران قرار دادهایم.
پس تلویزیون ما بهدنبال کیفیت در محتوا نیست و برای کیفیت در اجرا هم به فکر کارهای کمهزینه و زودبازده است که به تجربه آموخته که بینندهی خود را دارد و مخاطب کودک آن را میبیند و نظارتی هم بر روی این برنامهها وجود ندارد."