چکیده:
در دوره ی مشروطیت به دلیل رواج تجددگرایی و فراگیـری تفکـرات اجتمـاعی متاثر از غرب ، تصوف و به پیروی از آن ، شعر عارفانـه بـه گوشـه ای خلـوت از جامعه پناه برد؛ اما به رغم بـه حاشـیه رانـده شـدن عرفـان و تصـوف ، در آثـار سرایندگان این دوره ، شعرهای عارفانه ی بسیاری وجود دارد. این مقاله بر آن است تا وضعیت شعر عرفانی را در دوره ی مشروطیت ، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. در این مقاله مهم ترین زمینه ها و عوامل عرفان گریزی و تصوف ستیزی روشن فکران عصر مشروطه و نیز برخی از دلایل به حاشیه رانده شـدن شـعر عرفـانی در ایـن دوره ، مورد بررسی قرار میگیرد و با سیری در آثار سـرایندگان برجسـته ی ایـن دوره ، بازتاب مضامین عرفانی و تغییرات و دگردیسیهای صورت گرفته در مفاهیم آن بررسی میگردد. این سرایندگان به سه گروه صوفیان ، عالمان دینـی و ادیبـان ، تقسیم بندی شده اند. شاعران ادیب نیز در سه گروه ، تقسیم بندی شده اند: برخـی از آنان در عین سرودن شعرهای انقلابی، به پیروی از سنت شعر کلاسـیک فارسـی، اشعار عارفانه نیز میسرایند؛ برخی، گاه ، نیم نگاهی به اشعار عارفانه دارند و دسته سوم ، در تعارض با اندیشه های صوفیانه به نقد و نفی تصوف میپردازند. مهم ترین انتقاد آنان به تصـوف ، توصـیه هـای صـوفیان بـه فردگرایـی، سیاسـت گریـزی، خودشکنی، جهان وطنی، خردستیزی، گوشه گیری زنان از اجتماع ، رواج روحیـه ی تسلیم و رضا و کم توجهی به کسب و کار است . این بررسی نشان مـیدهـد کـه تصوف در عصر مشروطیت ، رونق و رواج گذشـته ی خـود را از دسـت داد؛ امـا اندیشه ها و مضامین عارفانه از ذهن و ضمیر بسیاری از شاعران ایـن دوره بیـرون نرفت و به اشکال مختلف ،حضور خود را در بخشی از اشعار این دوره حفظ کرد.
خلاصه ماشینی:
"(آرین پور، ١٣٧٥، ج ١: ٣٥٥) اشارت های سیداشرف به مفاهیم عارفانه به دلیل آن که با ادبیات کلاسیک ایران و نیز با عرفان اسلامی، آشنایی چندانی ندارد، سطحی است ؛ اما بـه هرحـال ، کـلام او تـا حدی بوی عرفان میدهد: حق پرستی کن که آید جام عرفانت به دست جــان فـدای خاک پـای عارفان حق پرست من به قربان جوانمردی که از هـر قید رست چون ببینی در خرابات مغان مدهوش هست پیش مستان خدا اظهار هشیاری مکن (نسیم شمال ، ١٣٧١: ٣٦٠) و از توحید الهی عارفان ، با زبان اشارت ، این گونه یاد میکند: سوی توحید الهی دل دلیل و رهنماســت غافلی از دل که دل گنجینه ی نور خداست (همان : ٣٦١) در به کارگیری نمادهای عرفانی نیز همان سطحینگری مشاهده میشود: در خرابـات مقـدس باده ی تقدیس نوش با وضو و با طهارت باش در طاعت بکوش گفــت : «لاموجود الا الله » پـیر می فـروش گر و میخواهی تورا رسوا نسازد پرده پوش (همان : ٣٦٠) عــلاوه بــر ایــن هــا، وحیــد دســتگردی (تولــد: ١٢٦٠ ش .
» (آدمیت ،١٣٥٧: ١٩٩) تفکرات متجدد رواج یافته در عصر مشروطیت ، داعیه ی تأسیس جامعه ای نوین و اجتمـاعی پایـدار و پویـا را داشت که از هر سو، روی در ترقی داشته باشد و این تصور در ذهن متفکران ایـن دوره شکل گرفته بود که راه رسیدن به جامعه ی نـوین مـورد نظـر، الگـو قـرار دادن جوامـع پیش رفته به ویژه اروپا است : به ایـران از اروپا گشت روشن چـراغ تـربیت ، شـمع تـمــدن (ادیب الممالک ، ١٣١٢: ٤١٢) ایرانی ار بسان اروپاییان نشد ا ران زمین به سان اروپا نمیشود (میرزاده عشقی، ١٣٤٤: ٣٣٩) ٤."