چکیده:
رویکرد اصلی نوشتار حاضر بررسی و تحلیل پاسخی است که ریچارد سوئین برن، فیلسوف دین معاصر، درباره مسئله شر ارایه می کند. به باور وی، در برابر مسئله شر باید به نظریه عدل الهی روی آورد. نظریه عدل الهی مدنظر وی، مبتنی بر خیرهای برتر استکه با توجه به آن، شرور باید به وجود آیند تا از این راه، خیرهای برتری حاصل شوند. وی تاکید می کند شرط کارایی یک نظریه عدل الهی این است که «دفاع مبتنی بر اختیار» در کانون آن قرار گیرد. در نوشتار حاضر، به واکاوی نظریه عدل الهی مورد نظر این فیلسوف و دیدگاه وی درباره شرور اخلاقی و طبیعی و همچنین رنجی که به حیوانات می رسد، پرداخته ایم و نیز به اشکال هایی که بر این دیدگاه وارد شده و نیز پاسخ های وی نظر داشته ایم و در پایان در می یابیم که پاسخ های سوئین برن، مشابهت هایی نیز با پاسخ فیلسوفان مسلمان دارد.
خلاصه ماشینی:
١. سوئين برن در پاسخ به مسئله شر، با رد مقدمه دوم مي گويد: هميشه اين چنين نيست که سـبب بـه وجـود آمدن حالت بدي شدن و يا اجازه دادن به وقوع چنين حالتي، فعل بدي باشد؛ زيرا ممکن است تنهـا راه بـراي بـه وجود آوردن يک حالت خوب ، آن باشد که اول اجازه دهيم تا حالت بـدي روي دهـد مـثلا بـراي تـرميم دنـدان کودک لازم است پدر و مادرش او را نزد دندان پزشک ببرند و اجازه دهند کـه او دردي را متحمـل شـود.
William Alston حل وي به اين شکل است که اگر خدايي باشد، در آن صورت وي برتر از آن است که بـه ادراک درآيد و ما انسان ها به خاطر ناقص الوجود بودن و محدوديت در معرفـت ، هـيچ گـاه نمي توانيم با قطعيت تمام بگوييم در پـي حالـت بـدي کـه اکنـون روي داده ، خيـر برتـري حاصل خواهد شد يا نخواهد شد (ديدگاه حاضر مورد تصديق ويليام آلستون نيـز هسـت ).
نقد سوئين برن بر پاسخ ويکسترا و آلستون وي مي گويد درست است که انسان در جايگاهي نيست که خداگونه ببيند و بيانديشـد، امـا بسنده کردن به سخنان کساني مثل ويکسترا باعث مي شود که هر دو طرف نـزاع از ادعـاي خود دست بردارند که اين امر به اتخاذ موضع ندانم کيشي ٢ ميانجامـد کـه در ايـن صـورت هيچ يک از آنها چيزي در دست نخواهند داشت تا با التزام بـه آن ، صـاحب بـاوري خـاص شوند ولي در ديدگاه آسان باوري ، فرد در صورت نبودن دليل ايجابي اي که وي را بـه يـک سو هدايت کند، از قوي ترين ميل خود در دنباله وري از احساسي که به او دست مـي دهـد، پيروي مي نمايد و فرد، ملتزم به يک اعتقادي خواهد بود.