چکیده:
بحث از تناهی یا عدم تناهی زمان و مکان، از مهمترین مباحثی است که طی آن، تاریخ
فلسفه، چه در مغرب زمین و چه در عالم اسلام، با تاریخ دیدگاه های مختلف فیلسوفان و
متکلمان گره خورده است. در میان فیلسوفان غربی، ارسطو نخستین کسی به شمار
میرود که بحثی مفصل و مدون از تناهی و عدم تناهی مکان و زمان ارائه داده است، تا
بحث از امر نامتناهی را مسال های مهم و تعیی نکننده « در آسمان » آنجا که او در کتاب
در فهم حقیقت م یداند. این بحث در عالم اسلام، بهویژه در آثار شیخ الرئیس اب نسینا به
زبانی دیگر، اما با همان محتوا و رویکرد ارسطویی، و با ارائة براهینی شبیه به براهین
ارسطو دربارة تناهی مکان و عدم تناهی زمان، دوباره مطرح گردید. آنچه در این جستار
در پی واکاوی و بررسی تفصیلی آن هست یم ملاحظه و مقایسة آموز ههای این دو
فیلسوف بزرگ مشائی یعنی ارسطو و اب نسینا در باب تناهی مکان و عدم تناهی زمان
است.
خلاصه ماشینی:
" 2-3) وﺟﻮد ﻧﺎﻣﺘﻨﺎﻫﻲ؛ زﻣﺎن و ﺣﺮﻛﺖ ﭼﻮﻧﺎن ﻧﺎﻣﺘﻨﺎﻫﻲ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ارﺳﻄﻮ ﺑﻪ ﻳﺎری اﺳﺘﺪﻻلﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻴﺎن ﻛﺮدﻳﻢ ﻣﻲﻛﻮﺷﺪ ﻧﺸـﺎن دﻫـﺪ ﻛـﻪ ﻧـﻪ ﺟﺴـﻢ ﻧﺎﻣﺘﻨـﺎﻫﻲ (ﺑـﻪ ﺗﻌﺒﻴـﺮ دﻳﮕـﺮ ﺑﻌـﺪ ﻳـﺎ ﻛـﻢ ﻣﺘﺼـﻞ ﻧﺎﻣﺘﻨـﺎﻫﻲ) وﺟـﻮد دارد و ﻧـﻪ ﺟﻬـﺎن ﭼﻮﻧـﺎن ﻳـﻚ ﻛـﻞ ﻧﺎﻣﺘﻨـﺎﻫﻲ ـ اﺳﺖ، اﻣﺎ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺑﻲدرﻧﮓ در ﻓﻴﺰﻳﻚ ﺗﺬﻛﺮ ﻣـﻲدﻫـﺪ ﻛـﻪ اﻳـﻦ اﻣـﺮ ﺑـﻪ ﻣﻌﻨـﺎی آن ﻧﻴﺴـﺖ ﻛـﻪ اﺳﺎﺳـﺎ ﻧﺎﻣﺘﻨﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﻫﻴﭻوﺟﻪ وﺟـﻮد ﻧـﺪارد، ﭼـﺮا ﻛـﻪ ﭼﻨـﻴﻦ ﻓﺮﺿـﻲ ﺑـﻪ ﻧﺘـﺎﻳﺞ ﻣﺤـﺎﻟﻲ ﻣـﻲاﻧﺠﺎﻣـﺪ و آن اﻳﻨﻜـﻪ ﻣﻘﺪار ﺑﺎﻳﺪ ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺴﻤﺖ ﺑﻪ ﻣﻘﺎدﻳﺮ ﻧﺒﺎﺷﺪ (ﻳﻌﻨﻲ ﻛﻢ ﻣﺘﺼﻞ ﺗـﺎ ﺑـﻲﻧﻬﺎﻳـﺖ ﻗﺎﺑـﻞ ﻗﺴـﻤﺖ ﺑـﻪ اﺟـﺰاء ﻧﺒﺎﺷـﺪ) و از آن ﻗ ـﻮل ﺑ ـﻪ وﺟ ـﻮد ﺟ ـﺰء ﻻﻳﺘﺠ ـﺰا ﻻزم ﻣ ـﻲآﻳ ـﺪ ﻛ ـﻪ ارﺳ ـﻄﻮ آن را ﻗ ـﻮﻟﻲ ﻧﺎدرﺳ ـﺖ ﻣ ـﻲﺷ ـﻤﺎرد ـــ ـ ـ ـــ ـ ــــ (ﺑﻨﮕﺮﻳﺪ ﺑﻪ: 4, )Aristotle, Physics: VI, 1-2; on Heavens: IIIو ﻋﺪد ﺗﺎ ﻧﺎﻣﺘﻨﺎﻫﻲ اداﻣﻪ ﻳﺎﺑﺪ، و ﺑﻪوﻳﮋه اﻳﻨﻜﻪ زﻣﺎن ﻣﺘﻨﺎﻫﻲ و دارای آﻏﺎز و ﭘﺎﻳﺎن ﺑﺎﺷﺪ، در ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ارﺳﻄﻮ ﻧﺎﻣﺘﻨﺎﻫﻲ ﺑﻮدن زﻣﺎن را ﻣﻮرد ﻗﺒﻮل ﻫﻤﺔ اﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪان ﻗﺒﻞ از ﺧﻮد، ﺑﻪ اﺳﺘﺜﻨﺎی اﻓﻼﻃﻮن، ﻣﻲداﻧﺪ (91-31."