چکیده:
تراژدی، در میان انواع ادبی، تاثیرگذاری بیش تری در ذهن مخاطب دارد و باعث می شود مخاطب حوادث را عینی تر و زنده تر احساس کند و دریابد و گاه خود را با قهرمان تراژدی مقایسه کند. در تاریخ ادب فارسی این نوع ادبی کم تر مورد توجه شاعران و نویسندگان قرار گرفته است. در تاریخ جهانگشای جوینی ساختار روایی حوادث و ویژگی شخصیت سلطان محمد خوارزمشاه و سرانجام کار او به گونه ای است که بسیاری از نشانه های نوع ادبی تراژدی را می توان در آن سنجید و بررسی کرد. در پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی کوشش می شود ساختار تراژیک داستان های تاریخ جهانگشا با تاکید بر جلد اول بررسی و تحلیل شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که جوینی اگرچه تاریخ را گزارش می کند و نوشته تاریخی هرچند با تراژدی، که جنبه نمایشی و داستانی دارد، از منظر روش و غایت متفاوت است، تاریخ جهانگشا را نمی توان صرفا اثری تاریخی قلمداد کرد. در تاریخ جهانگشا نشانه هایی است که با تراژدی مطابقت دارد. این تطابق از حیث ساختار (ازجمله کیفیت نگارش داستان ها از لحاظ آغاز و انجام روایت)، تاثیرگذاری تراژیک، ویژگی های شخصیتی سلطان محمد خوارزمشاه (که بر بنیاد روایت جوینی، کاملا خصوصیات قهرمان تراژدی را داراست)، و هم چنین آرایش کلام و فخامت زبان، در این اثر قابلیت بررسی دارد. با چنین رویکردی تاریخ جهانگشا را، به مثابه متنی برجسته و اثری تراژیک، می توان خواند و تاویل و گزارش کرد.
خلاصه ماشینی:
" ﺗﺮاژدی ﺑﺎزآﻓﺮﻳﻨﻲ و ﻣﺤﺎﻛﺎت ﻋﻤﻠﻲ ﺟﺪی و ﻋﻈﻴﻤـﻲ اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺑـﻪ اﻧـﻮاع ﺻـﻨﺎﻋﺎت و آراﻳﺶﻫﺎی ﻟﻔﻈﻲ آراﺳﺘﻪ اﺳﺖ و ﻋﻤﻞ داﺳﺘﺎﻧﻲ در رواﻳﺖ ﻧﻤﺎﻳﺶﮔﻮﻧـﺔ آن ﻛﻴﻔﻴﺘـﻲ دارد ﻛـﻪ ﻋﺎﻃﻔﻪ و رﻗﺖ را در ﺧﻮاﻧﻨﺪه و ﺑﻴﻨﻨﺪه ﺑﺮﻣﻲاﻧﮕﻴﺰاﻧﺪ و اﻧﮕﻴﺰش اﻳﻦ دو ﻋﺎﻣﻞ ﺳﺒﺐ ﭘـﺎﻻﻳﺶ و ﺗﺰﻛﻴﺔ روان اﻧﺴﺎن ﻣﻲﺷﻮد (داد، 1731: ذﻳﻞ ﺗﺮاژدی).
ﺗﺎرﻳﺦ ﺟﻬﺎﻧﮕﺸﺎی ﺟﻮﻳﻨﻲ ﺑﻪﺟﺰ وﻳﮋﮔﻲ »ﮔﺮوه ﻫﻢﺳﺮاﻳﺎن« و »ﺻﺤﻨﻪ«، ﻛﻪ در ﻧﻤﺎﻳﺶﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﻳﻮﻧﺎﻧﻲ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ اﺳـﺖ و از ﻣﻬـﻢﺗـﺮﻳﻦ وﻳﮋﮔـﻲﻫـﺎی ﺗـﺮاژدی اﺳـﺖ (ﻧـﺎﻇﺮزادة ﻛﺮﻣـﺎﻧﻲ، 9631: 201)، از ﻧﻈـﺮ ﻣﻮﺿـﻮع، ﺷﺨﺼـﻴﺖﭘـﺮدازی، ﺣـﻮادث، و ﺗـﺄﺛﻴﺮ ـ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺴﻴﺎر ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺗﺮاژدیﻫﺎی ﻳﻮﻧﺎن ﺑﺎﺳﺘﺎن اﺳﺖ و ﺑﻦﻣﺎﻳﺔ ﺗﺮاژﻳﻚ دارد؛ ﺑﻪﮔﻮﻧﻪای ﻛﻪ ﻣﻲﺗﻮان آن را ﺑﺎ اﻓﺰودن ﻋﻮاﻣﻞ ﺻﺤﻨﻪ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺗﺮاژدی ﻛﺎﻣﻞ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻛﺮد.
ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﺗﺮاژﻳﻚ ﺗﺎرﻳﺦ ﺟﻬﺎﻧﮕﺸﺎ ﻫﻤﺎنﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﻳﺎدآوری ﺷﺪ، ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ارﺳـﻄﻮ ﺗـﺮاژدی ﻛﻼﻣـﻲ ﺑـﻪ اﻧـﻮاع زﻳﻨـﺖﻫـﺎ آراﺳـﺘﻪ و ﺑﺮﺧﻮردار از اﻳﺠﺎز و وﺣﺪتﻫﺎی ﺳﻪﮔﺎﻧﻪ اﺳﺖ (ارﺳﻄﻮ، 3531: 121) و ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ از آنﺟﺎﻛﻪ در ﺗﺮاژدی ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ اﺻﻞ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ و ﺗﻨﺎﺳﺐ اﺟﺰاﺳﺖ (داﻧﺸـﻮر، 9831: 65)، در ﺳـﺎﺧﺘﺎر داﺳﺘﺎنﻫﺎی ﺗﺎرﻳﺦ ﺟﻬﺎﻧﮕﺸﺎ، ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه ﺑﺎ اﻳﺠﺎزی ﻛﻪ در ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺗﺎرﻳﺦ ﺑﻪﻛﺎر ﺑـﺮده و ﭘﺮﻫﻴـﺰ از ﺣﺎﺷﻴﻪﭘﺮدازیﻫﺎی ﺑﻲﻣﻮرد، ﺑﺮ وﺣﺪت ﻣﻮﺿﻮع و زﻣﺎن و ﻓﻀﺎی رواﻳﻲ داﺳﺘﺎنﻫﺎ ﻣﻲاﻓﺰاﻳﺪ و ﮔﻮﻳﺎ ﺧﻮد ﺑﺮ اﻳﻦ ﺷﻴﻮه واﻗﻒ ﺑﻮده ﻛﻪ اﻳﻦﮔﻮﻧﻪ ﺑﻴﺎن ﻣﻲﻛﻨﺪ: ﺷﺮح اﺣﻮال از ﺟﻠﻮس ﻗﺎآن اﺑﺘﺪا ﻣﻲرود و در آن ﺷﻴﻮه اﻟﺘﺰام اﻳﺠـﺎز و اﻗﺘﺼـﺎر ﻣـﻲﻛﻨـﺪ ﺗـﺎ ﺟﻤﺎﻋﺘﻲ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻛﺘﺎب ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﺔ ﻣﺒﺎرک ﻣﻜﺮم ﻛﻨﻨﺪ ﻣﺆﻟﻒ اﻳﻦ ﺣﻜﺎﻳﺎت را ﺑﻪ ﻣﻜﺜﺎری ﻧﺴﺒﺖ ﻧﺪﻫﻨﺪ (ﺟﻮﻳﻨﻲ، 6831: 324)."