چکیده:
در این مقاله تلاش می شود با نگاهی به ویژگی های شاخص نثر کنوز الحکمه، آخرین اثر احمد جام، و دیگر آثار برجسته صوفیه قبل و بعد از آن، از قبیل کشف المحجوب، اسرار التوحید، مرصادالعباد، و مصباح الهدایه و مقایسه آن ها، جایگاه نثر کنوزالحکمه معلوم و سطح کلی زبان صوفیان معروف روشن شود. اغلب صوفیه از زبانی ساده، که در دوران سامانیان کاربرد داشت و نهایتا تا قرن ششم مرسوم بود، استفاده می کردند. هدف عمده آنان بیان اندیشه به زبانی ساده و تاثیرگذار بوده است، اما از سبک رایج روزگار خود نیز بی تاثیر نمانده اند. کلیت زبان این آثار، از نظر ساده گویی و دیگر ویژگی ها، قرابت تنگاتنگی با نثر کهن دارد و نشان می دهد زبان آن ها در ادوار گوناگون دست خوش دگرگونی برجسته و آشکاری نشده، بلکه سیر تحول و نوگرایی در زبان آن ها نسبتا آرام و کند صورت گرفته است. بیش تر تفاوت ها به واژگان خاص، تاثیر لهجه محلی، و ذوق نویسندگی نویسندگان مربوط است. برخی از این آثار، به ویژه قسمت هایی از مرصاد العباد، به دلیل ذوق شاعری نویسنده، رنگ شعر به خود گرفته و از فنون ادبی و احساسات و عواطف شاعرانه بهره مند شده است. شیوه به پایان رساندن ابواب و آمیختگی ایجاز و اطناب در کنوز الحکمه سبک آن را از دیگر آثار مورد مطالعه متمایز کرده است.
خلاصه ماشینی:
"1 ﻛﺎرﺑﺮد »آن« ﺑﻪﺻﻮرت ﻣﻀﺎف ﺑﻪﻫﻤﺮاه »از« از ادات ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ و ﺗﻌﻠﻖ در ﻣﻌﻨﻲ اﺧﺘﺼﺎص در ﺑﺴﻴﺎری از ﻣﺘﻮن، اﻋﻢ از ﻧﻈﻢ و ﻧﺜﺮ، از ﺟﻤﻠﻪ ﻧﺜﺮﻫﺎی ﻣﺘﺼﻮﻓﻪای ﻛﻪ ﺗﺎ اواﺧﺮ ﻗـﺮن ﺷﺸـﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪهاﻧﺪ، ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﻲﺷﻮد: ﻛﻨﻮز: »و ﻫﮋدهﻫﺰار ﻋﺎﻟﻢ از آن ﻣﻦ اﺳﺖ و اﮔﺮ در ﺟﺎن آﺳﻤﺎن و زﻣﻴﻦ اﺳﺖ، از آن ﻣـﻦ اﺳﺖ« (ﺟﺎم ﻧﺎﻣﻘﻲ، 7831: 45).
2 ﻛﺎرﺑﺮد ﺣﺮف اﺿﺎﻓﺔ »ﺑﺎ« ﺑﻪﻣﻌﻨﻲ و ﺑﻪﺟﺎی »ﺑﻪ« در ﻧﻈﻢ و ﻧﺜﺮ ﻛﻬﻦ ﻛﺎرﺑﺮد »ﺑﺎ« ﺑﻪﻣﻌﻨﻲ »ﺑﻪ« ﺗﺎ ﻗﺮن ﻫﺸﺘﻢ ﻛﻢوﺑﻴﺶ رواج داﺷﺘﻪ اﺳﺖ؛ ﭼﻨﺎنﻛﻪ ﺣﺎﻓﻆ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: »در ﻧﻤﺎزم ﺧﻢ اﺑﺮوی ﺗﻮ ﺑﺎ ﻳﺎد آﻣﺪ« (ﺣﺎﻓﻆ، 3831: 332)، اﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ اﻳﻦ ﻛﺎرﺑﺮد از ﻗﺮن ﻫﻔﺘﻢ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺎن ﻛﺎﻫﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪﺻﻮرت ﻧﻮﻋﻲ ﻋﺪول از ﻫﻨﺠﺎر از آن اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲﺷﺪه اﺳﺖ، درﺣﺎﻟﻲﻛﻪ در آﺛﺎر ﺻﻮﻓﻴﻪ ﻫﻢﭼﻨﺎن ﺑﺴﺎﻣﺪ ﺑـﺎﻻﻳﻲ دارد و ﻧـﻮﻋﻲ ﭘﻴﺮوی از ﻫﻨﺠﺎر ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲﺷﻮد.
اﻣﺎ ﺑﻪﻧﻈﺮ ﺷﻔﻴﻌﻲ ﻛﺪﻛﻨﻲ، اﺻﻞ اﻳﻦ ﺣﺮف اﺿـﺎﻓﺔ »ﺑﺎ« اﺳﺖ ﻛﻪ در زﻣﺎن ﻗﺮارﮔﺮﻓﺘﻦ ﻗﺒﻞ از ﺿﻤﻴﺮ اﺷﺎره ﻳﺎ ﺻﻔﺖ اﺷﺎره ﺑﻪدﻟﻴﻞ اﻟﺘﻘﺎی ﻣﺼﻮتﻫﺎ، ﺻﺎﻣﺖ ﻣﻴﺎﻧﺠﻲ »ز« ﺑـﻴﻦ آنﻫـﺎ ﺣﺎﺋـﻞ ﺷـﺪه اﺳـﺖ ﻛـﻪ اﻳﺸـﺎن آن را »ز« وﻗﺎﻳـﻪ ﻧﺎﻣﻴـﺪهاﻧـﺪ (ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﻨﻮر، 9831: دوﻳﺴﺖ و ﺳﻪ).
ﻣﺮﺻﺎد: »اﮔﺮﭼﻨﺪ ﻗﻨﺪ روح ﭘﺎک ﻣﺤﻤﺪی از ﻧﻲﺷﻜﺮ ﭘﺮﺗﻮ ﻧﻮر اﺣـﺪﻳﺖ ﺑـﻮد، وﻟـﻴﻜﻦ ﺑـﻪ رﺣﻤﺖ ﺣﺪوث ﻣﻮﺻﻮف ﺑﻮد، و اﻳﻦ ﺻﻔﺖ در ﻧﻮر اﺣﺪﻳﺖ ﻧﺒﻮد، و ﻫﺮﭼـﻪ ﻣﺤـﺪث اﺳـﺖ ﻣﻄﻠﻘﺎ آن را ﻇﻠﻤﺖ ﺧﻠﻘﺖ ﺣﺎﺻﻞ اﺳﺖ، و ﻧﻮر ﻣﻄﻠﻘﺎ ﺻﻔﺖ ﺧﺎص ﺧﺪاوﻧﺪی اﺳﺖ ﻛﻪ »اﷲ ﻧﻮر اﻟﺴﻤﻮات و اﻻرض« (رازی، 4831: 034)."