چکیده:
در مواجهه فعال با تجدد (به ویژه از دوره ی قاجار بـه بعـد) نقـش علمـای شـیعه در مناسبات سیاسی ایران ، اهمیتی دوچندان می یابـد. مباحـث پیرامـون : مبـانی مشـروعیت حکومت ، نسبت حکومت با دین ، نقش مردم و... زمینه هایی هستند که علما از این دوره به بعد خود را ناگزیر از پاسخگویی به آن ها مییابند. مفهوم فرهنگ سیاسی، ظرفیـت بسـیار بالایی در بازتاب نگرش ها پیرامون اغلب مولفه های مذکور در عرصه سیاست را داراسـت . این پژوهش با استفاده از یک چارچوب مفهومی برمبنای الگوی "آلموند و وربا" در مورد فرهنگ سیاسی، ضمن مشخص کردن مولفه های اساسی فرهنگ سیاسی علمای شیعه متعلق به این جریان در دو دوره مشروطه و پهلوی، تحولات اساسی این مولفه ها و اولویت آن ها را در این دو دوره با استفاده از روش تحلیل محتوای مضمونی بررسی قرار میکند.
خلاصه ماشینی:
اما مقصود ما از جریان علمای شیعه در این مقاله ، بیشتر ناظر به آن طیفی از قشر روحانیت است کـه در برابر حکومت جائر موضع منفی گرفتند و برای اولین بار در تاریخ شیعه ، در انتقال حـق حاکمیت معصوم به فقیه ، امکان ، چگونگی و جایگاه دخالت و مشارکت مـردم را بـه جـای اعمال قدرت فردی شاه در نظر میگرفتند.
این مقاله با در دستورکار قراردادن مطالعه ای تطبیقی و مقایسه ای از مفهوم «فرهنـگ سیاسی» درصدد آن است تا با مراجعه به آثار مکتوب قشر مورد بررسی (علمای شیعه ) در دو دوره ی حساس از تاریخ معاصر ایران (دوره ی قاجار و پهلوی) در قالب مفهوم فرهنـگ سیاسی به تحول آراء، مواضع سیاسی، آرمان های اجتماعی، نسـبت بـا حکومـت و مـردم ، برخورد با دیدگاه های نو، دنیای مدرن ، مدرنیزاسیون ، سنت و...
بررسی جایگاه ، نقش و سهم روحانیت و نخبگان مذهبی شیعه بـه عنـوان یکی از مهم ترین نیروهای حاضر در این تحولات اجتماعی بخشی از این پژوهش ها است ؛ لیکن بررسی سیر اندیشۀ سیاسی این قشر مهم در قالب فرهنگ سیاسی، از اولین مواجهه جدی و بزرگ دامنه با ارزش های سیاسی تجددی یعنی دوران مشروطه تا آسـتانه انقـلاب اسلامی که مجال بازاندیشیهای جدی در تعیین نسبت با این ارزش هـا بـرای ایـن قشـر فراهم میآید، امری است که در بسیاری از این پژوهش ها مورد توجه قرار نگرفتـه اسـت .