چکیده:
نحوه وجود صفات الهی و نوع ارتباط آنها با ذات مقدس حق از اصلی ترین مسائل خداشناسی است که نطریات گوناگونی در باره آن از طرف مکاتب فلسفی، کلامی و فرقه های مذهبی بیان شده است. اگر چه این مساله هم در باب صفات ذات مطرح است و هم در باب صفات فعل. اما بررسی آن در قلمرو صفات فعل از اهمیت و صعوبت بیشتری برخوردار است. این صفات طبق نظر مشهور فیلسوفان مسلمان، زائد بر ذات و صرفا انتزاعاتی ذهنی اند. با این حال، تحلیل جامع و مستقل قابل اعتنایی در این باره ارائه نشده است. در تحقیق حاضر از طریق تحلیل مفهوم اضافه، ثابت شده است که اضافه دارای وجود خارجی است بنا براین، صفات فعل نیز باید دارای وجود خارجی باشند. اما وجودی انگاشتن صفات فعل ما را با مشکل بزرگی روبرو می کند که همین مشکل معتزله را به نفی صفات واداشت. برای رفع این مشکل در حکمت متعالیه با استفاده از مبنای اصالت و تشکیک وجود، نوعی رابطه را می-توان بین خداوند سبحان و این صفات وجودی تعریف کرد که درعین حفظ تنزیه و بساطت حق، وجود این صفات نیز حقیقی تلقی شده و ذات مقدس حق را حقیقتا مصداق این صفات دانست.
خلاصه ماشینی:
"اﻣﺎ اﯾﻨﮑﻪ آﯾﺎ اﯾﻦ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺻﻔﺎت اﺿﺎﻓﯽ ﻣﺤﺾ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺒﺪﺋﯿﺖ، ﺻﻔﺎﺗﯽ ﺻﺮﻓﺎ ذﻫﻨﯽ ﻫﺴﺘﺪﮐﻪ از ﻧﺴﺒﺖ ﯾﮏ ﻣﻮﺟﻮد ﺑﺎ ﻣﻮﺟـﻮد دﯾﮕﺮ اﻧﺘﺰاع ﺷﺪه اﻧﺪ؟ و ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس آﯾﺎ ﻣﯽﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻣﻼک ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺑـﻮدن ﺻـﻔﺎت، وﺟـﻮد ﺧـﺎرﺟﯽ داﺷﺘﻦ آﻧﻬﺎ اﺳﺖ، ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﮐﻪ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺻﻔﺖ، ﯾﮏ ﻋﻨﻮان ذﻫﻨﯽ ﺑﺮای ﯾﮏ ﻣﻮﺟﻮد ﺧﺎرﺟﯽ ﺑﺎﺷﺪ، آن ﺻﻔﺖ ﻧﺴﺒﯽ ﻣﺤﺾ ﺑﻮده، و اﮔﺮ ﺻﻔﺖ ﺑﺪون ﻟﺤﺎظ ﻣﻔﻬﻮم ذﻫﻨـﯽ، دارای ﻣﺼـﺪاق ﺧـﺎرﺟﯽ ﺑﺎﺷـﺪ، آن ﺻﻔﺖ ﺣﻘﯿﻘﯽ اﺳﺖ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺴﺘﻠﺰم ﻧﻮﻋﯽ ﻧﺴﺒﺖ و اﺿﺎﻓﻪ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﺪ؟ آﯾﺎ ﻣﻨﻈﻮر ﺣﮑﯿﻢ ﺳﺒﺰواری را در آﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﭘﯿﺸﺘﺮ از او ﺑﯿﺎن ﺷﺪ، ﺑﺎﯾﺪ اﺷﺎره ﺑﻪ اراﺋﮥ ﻫﻤـﯿﻦ ﻣﻌﯿـﺎر ﺑـﺮای ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺑﻮدن ﺻﻔﺎت ذات اﺿﺎﻓﻪ داﻧﺴﺖ؟ او در اﯾﻦ ﻋﺒﺎرت ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﺪ: »و اﻣﺎ ﺣﻘﯿﻘﯿﮥ ذات اﺿـﺎﻓﮥ ان 53 ﺗﺒﯿﯿﻦ وﺟﻮد ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺻﻔﺎت ﻓﻌﻞ از دﯾﺪﮔﺎه ﺣﮑﻤﺖ ﻣﺘﻌﺎﻟﯿﻪ ﻟﻢ ﺗﮑﻦ ﻧﺴﺒﮥ و ﻟﮑﻦ ﺗﮑﻮن ﻣﻠﺰوﻣﮥ ﻟﻠﻨﺴﺒﮥ ﮐﺎﻟﻌﻠﻢ ﺑﺎﻟﻐﯿﺮ و اﻟﻘﺪرة ﻋﻠﯿﻪ، ﻓﻌﻠﻢ زﯾﺪ ﺑﺎﻟﺸﻤﺲ )ﻣـﺜﻼ( ﺻﻮرة ﻓﯽ ذﻫﻨﻪ و ﻟﯿﺴﺖ اﺿﺎﻓﮥ، ﺑﻞ ﮐﯿﻔﯿﮥ و ﻟﮑﻦ ﺗﻠﺰﻣﻬﺎ اﻟﻨﺴﺒﮥ اﻟﯽ اﻟﺸـﻤﺲ اﻟﺨﺎرﺟﯿـﮥ و ﺗﻠـﮏ اﻟﻨﺴﺒﮥ ﻫﯽ اﻟﻌﺎﻟﻤﯿﮥ."