چکیده:
عدالت در اندیشه صدرایی، یک محور اساسی بوده و در آثار او به ابعاد مختلف آن پرداخته شده است؛ این پردازش تا آنجاست که حتی می توان مدعی شد که بنیان حکمت متعالیه، براساس نگرش به عدل بنا شده است و بر این اساس حکمت صدرالمتالهین را می توان حکمت عدل و اعتدال، و فلسفه او را فلسفه عدالت اجتماعی دانست. عدالت پژوهی در حکمت متعالیه ملاصدرا، ساحت های مختلفی دارد که کمتر به آنها توجه شده و ما در نوشتار حاضر، به طرح آنها پرداخته ایم. این ساحت ها عبارتند از: ساحت تشریعی، جزایی، معرفت شناختی، مدنی- اجتماعی و سیاسی، و فلسفی (وجودشناختی). همچنین، این مقاله در نهایت، به تبیین آثار و لوازم تحقق عدالت در نفس آدمی و مدینه انسانی پرداخته است. برخی از مهمترین نتایج و برکات وجودی آن، از قبیل رواج فضائل و مکارم اخلاقی، استقرار حکمت، حریت (آزادی) و امنیت، تامین سعادت و کمال انسانی را بیان می دارد.
خلاصه ماشینی:
"ارﺗﺒﺎﻃﯽ دارد؟ دﯾﺪﮔﺎه ﻣﻼﺻﺪرا در ﺑﺎب ﻋﺪاﻟﺖ ﻓﺮدی ﮐﻪ ﻣﻌﻄﻮف ﺑﻪ ﻧﻔﺲ و ﻗﻮای اوﺳﺖ و ﺳﺎﯾﺮ اﺑﻌﺎد و اﺿﻼع ﻋﺪاﻟﺖ، ﮐﺪام اﺳﺖ؟ ﻣﺴﺄﻟﮥ دﯾﮕﺮ اﯾﻨﮑﻪ آﯾﺎ ﻋﺪاﻟﺖ ﺧﻮد ﻣﻌﯿﺎر و ﻣﻼک اﺳﺎﺳﯽ دﯾﻦ و ﺷﺮﯾﻌﺖ و ﺗﻤﺎم ﻗﻮاﻋﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و اﻧﺴﺎﻧﯽ، و اﺻﻞ اوﻟﯿﻪای اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻤﺎم اﻋﺘﺒﺎرﯾﺎت زﻧﺪﮔﯽ ﺑﺸﺮ ﺑﺮ آن ﺑﻨﺎ ﺷﺪه و ﺑﺮ ﻫﯿﭻ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ اﺳﺘﻮار ﻧﯿﺴﺖ؟ ﯾﺎ اﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮد ﻧﯿﺰ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﺒﺎﻧﯽ و اﺻﻮل ﻋﻘﻠﯽ و ﻓﻠﺴﻔﯽ اﺳﺖ؟ و اﮔﺮ اﯾﻨﮕﻮﻧﻪ اﺳﺖ آن ﻣﺒﺎﻧﯽ وﺟﻮدﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻋﺪاﻟﺖ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﺣﮑﻤﺖ ﻣﺘﻌﺎﻟﯿﻪ ﮐﺪام اﺳﺖ؟ آﺧﺮﯾﻦ ﻣﺴﺄﻟﮥ اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻣﻌﻄﻮف ﺑﻪ آﺛﺎر و ﺑﺮﮐﺎت وﺟﻮدی ﻋﺪاﻟﺖ از ﻣﻨﻈﺮ ﻣﻼﺻﺪراﺳﺖ و اﯾﻨﮑﻪ آﯾﺎ ارﺗﺒﺎﻃﯽ ﺑﯿﻦ ﻋﺪاﻟﺖ ﺑﺎ ﺳﻌﺎدت و ﮐﻤﺎل ﻧﻬﺎﯾﯽ اﻧﺴﺎن ﺑﺮﻗﺮار اﺳﺖ ﯾﺎ اﺻﻼ ﺑﺪون ﺗﺤﻘﻖ ﻋﺪاﻟﺖ، دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎدت و ﮐﻤﺎل اﻣﮑﺎﻧﭙﺬﯾﺮ ﻧﯿﺴﺖ؟ اﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎ و ﻧﻈﺎﯾﺮ آن، ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ وﺟﻮد ﻣﺸﮑﻼت ﻋﺪﯾﺪه در درک ﻣﺎ از ﻋﺪاﻟﺖ ﺑﻮﯾﮋه در ﺑﻌﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﻓﻠﺴﻔﯽ-ﺳﯿﺎﺳﯽ آن اﺳﺖ.
)ﻣﻼﺻﺪرا، 1831، ص821( ﺻﺪرا ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﺒﺎﺣﺚ، ﻧﺘﺎﯾﺞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﻬﻤﯽ اﺧﺬ ﮐﺮده و در ﺗﺒﯿﯿﻦ ﻋﺪل ﺗﺸﺮﯾﻌﯽ ﮐﻪ- ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺗﻘﺮﯾﺮ اﺣﮑﺎم و ﺗﮑﺎﻟﯿﻒ ﻣﻮردﻧﯿﺎز ﺑﺸﺮ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ وﺳﻊ و ﺗﻮان اوﺳﺖ- در ﺗﺤﻘﻖ ﻋﺪاﻟﺖ در ﺟﺎﻣﻌﻪ 27 دو ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﻫﺴﺘﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و ﺑﺮﭼﯿﺪه ﺷﺪن ﺑﺴﺎط ﻇﻠﻢ و ﺗﺒﻌﯿﺾ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻏﺎﯾﺖ و ﭘﯿﺎﻣﺪ ﻋﻤﻠﯽ ﻋﺪل ﺗﺸﺮﯾﻌﯽ، ﭼﻨﯿﻦ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: »ﭘﺲ ﻣﻘﺼﻮد ﺷﺮﯾﻌﺖ ﻇﺎﻫﺮی، ﭘﺎک ﺳﺎزی ﻇﺎﻫﺮ از ﻧﺎﭘﺎﮐﯽﻫﺎی ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ و واداﺷﺘﻦ اﻧﺴﺎن ﺑﻪ ﮐﺎرﻫﺎ و ﻋﺒﺎداﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ اﻋﻀﺎﯾﺶ را ﺑﻪ ﺧﻀﻮع وادارد و او را ﺑﻪ ﺗﺮک ﻟﺬت ﻫﺎ ﻣﻠﺰم ﮔﺮداﻧﺪ و وادار ﺑﻪ دادن ﺻﺪﻗﺎت ﺑﻪ ﻓﻘﺮا و ﻣﺴﺎﮐﯿﻦ و ﺷﻤﺎر اﻫﻞ اﯾﻤﺎن را در اﺛﺮ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽﻫﺎ ﺑﯿﺶ، و ﺷﻤﺎر ﮐﺎﻓﺮان و ﻣﻨﺎﻓﻘﺎن و ﻣﻔﺴﺪان را ﺑﺎﺗﺸﺮﯾﻊ ﺟﻬﺎد، ﮐﻢ ﮐﻨﺪ و ﺣﺪود را ﺟﺎری ﺳﺎزد و ﻇﺎﻟﻤﺎن و ﮔﻨﺎﻫﮑﺎران را ﺑﻪ وﺳﯿﻠﮥ دﯾﻪﻫﺎ و ﺗﻌﺰﯾﺮﻫﺎ اﺻﻼح ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻈﺎم ﺣﻔﻆ ﺷﻮد و ﻣﺮدم ﭼﻮن ﭼﻬﺎرﭘﺎﯾﺎن رﻫﺎ و ﯾﻠﻪ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ."