چکیده:
هدف از نگارش مقاله حاضر، تبیین دیدگاه تربیتی علامه طباطبایی بر اساس انواع علم می باشد. به منظور دستیابی به هدف مذکور، از رویکرد کیفی و روش توصیفی ـ تحلیلی با مراجعه به منابع دست اول استفاده شده است. این تحقیق نشان می دهد که بر اساس تقسیم بندی علامه از علم حصولی می توان به اهداف و ویژگی های جالب توجهی برای محتوای برنامه درسی دست یافت. این اهداف که عبارتند از پرورش حسی، ذهنی، عقلی، اجتماعی، اخلاقی و ذوقی، دستیابی به انواع علوم مطابق واقع، خودآموزی و تولید علم، استفاده از علوم در حل مسائل زندگی و پرورش خلاقیت، در نهایت به پرورش همه جانبه انسان منجر می شوند. به منظور تحقق اهداف فوق، لازم است محتوای برنامه از ویژگی هایی چون تناسب، توالی، تعادل، تنوع، انطباق، ارتباط و... برخوردار باشند. این نتایج حاکی از آن است که توجه به انواع علم (از دیدگاه علامه طباطبایی) می تواند در تدوین محتوایی غنی برای آموزش دانش آموزان مفید واقع شود.
خلاصه ماشینی:
او ضمن رد هر دو نظريه، علوم عقلي و حسي را به عنوان دو مکمل براي يکديگر ميپذيرد و حتي علاوه بر آن، به انواع ديگري از معرفت قائل است؛ لذا در تعليم و تربيت مبتني بر اين ديدگاه، به همة انواع علم به طور جامع و وسيع توجه ميشود و کودک از طريق محتوايي همهجانبه و متعادل، به رشد در تمام جنبههاي وجودي خويش نائل ميآيد.
) از نظر قابليت انطباق: علوم کلي و علوم جزئي از نظر نحوة اکتساب: علوم تعقلي، علوم تخيلي و علوم حسي از نظر وجود يا عدم حکم: علوم تصديقي و علوم تصوري از نظر استدلالپذيري: علوم بديهي و علوم نظري (استدلالي) از نظر نحوة ارتباط با خارج : علوم حقيقي (غيرعملي) و اعتباري (عملي) اکنون هر يک از اين انواع بررسي ميگردد: علم جزئي علم جزئي به دو نحو قابل تعريف است: نحوة اول که مورد عنايت کمتري قرار ميگيرد، همان است که علم مابعدالکثره نيز خوانده ميشود.
به عبارت ديگر، ساير اهدافي که در تعليم و تربيت دنبال ميشوند بهمنزلة گامهايي در جهت تحقق اين هدف کلي هستند؛ لذا اهداف ذيل به منظور نيل به پرورش همهجانبة دانش آموزان پيشنهاد ميگردد: پرورش حواس پنجگانه از طريق برخورد مستقيم با طبيعت و محيط اطراف: اين هدف از آن جا به دست ميآيد که علم حسي به عنوان يکي از انواع علوم در ارتباط مستقيم با خارج و از طريق کاربرد حواس پنجگانه، به وجود ميآيد (طباطبايي، 1385، ص 92) و بدون آن امکان دسترسي به ساير علوم منتفي است (همو، 1379، ص 41).