چکیده:
تفاوت قضایای تحلیلی و ترکیبی و کاربردهای هر یک از آنها از مسائل مهم معرفت شناسی و فلسفه تحلیلی است که ابتکار آن به نـام «امانوئـل کانـت » رقـم خورده است . بررسی سابقه این تقسیم و معرفـی لایـب نیـتس بـه عنـوان مبتکـر واقعی آن اولین بحثی است که در این نوشته آمده است . تعریف قضایای تحلیلی و ترکیبی از نظر آیت الله مصباح یزدی و همچنین تعریـف حمـل ذاتـی اولـی و حمل شایع صناعی از منظر ایشـان بحـث بعـدی ایـن نوشـتار اسـت . در ادامـه ، بررسی تطبیقی قضایای تحلیلی و ترکیبی کانـت بـا تقسـیم مشـابه آن در منطـق اسلامی، یعنی تقسیم قضایا به حمل ذاتی اولی و شایع صناعی، جـای مـیگیـرد. مقاله حاضر، با روش تحلیلی- تطبیقـی و بـا اسـتفاده از مطالعـات کتابخانـه ای، مقایسه تطبیقی این دو گونه از قضایا را در دستور کار قـرار داده اسـت . پرسـش اصلی این پژوهش عبارت است از: نسبت قضایایی که از حمل ذاتی اولـی - در نظر علامه مصباح یزدی - برخوردارند با قضایای تحلیلـی - در نظـر کانـت - و نیز نسبت قضایایی که از حمل شایع برخوردارند با قضایای تحلیلی چیست ؟ در پایان ، به این نتیجه رسیدیم که این دو تقسیم با وجود شباهت هایی که بـا یکدیگر دارند، مطابقت کامل نداشته ، شباهت این دو تنها در کلیـات اسـت و در جزئیات و در اهدافی که هر دو دنبال میکنند هیچ شباهتی ندارند.
خلاصه ماشینی:
تعریف علامه مصباح یزدی از احکام تحلیلی و ترکیبی ایشان ، در مرحله نخست ، قضایا را به حمل ذاتی اولی و حمل شـایع صـناعی و، سپس ، حمل شایع صناعی را به هلیۀ بسیطه و هلیۀ مرکبه ، و پـس از آن ، هلیـۀ مرکبه را به «تحلیلی و ترکیبی» تقسیم مـیکنـد و قضـایای تحلیلـی را ایـن گونـه تعریف می کند:«در هلیات مرکبه ، اگر مفهوم محمول از تحلیل مفهوم موضوع بـه دست بیاید، قضیه را تحلیلی و در غیر ایـن صـورت آن را «ترکیبـی» مـینامنـد».
تفاوت در قضایایی با حمل نوع بر فرد حقیقی از تقسیمات یاد شده یک نتیجه مهم به دست میآید و آن ایـن اسـت کـه در نظر علامه مصباح یزدی حمل نوع بر فردش ، مثل زید انسان است ، حمـل شـایع صناعی است ، زیرا که در حمل نوع بـر فـردش بـین موضـوع و محمـول اتحـاد مفهومی برقرار نیست بلکه اتحاد مصداقی (وجودی) برقرار میباشـد، چنـان کـه زید مصداق انسان است و با مفهوم انسان که حیوان نـاطق باشـد هـیچ اتحـادی ندارد بلکه زید علاوه بر حیوان ناطق بودن که خصوصیت مـاهوی آن را تشـکیل میدهد از خصوصیات فراوان دیگری مثل کم و کیـف و نظـایر اینهـا برخـوردار است که مفهوم انسان این خصوصیات را ندارد.