چکیده:
هدف پژوهش عبارت بود از معلوم ساختن جایگاه اعتماد به نفس در اخلاق اسلامی. سوال اصلی مقاله، چیستی مولفه های اعتماد به نفس و چگونگی تعامل آنها در اخلاق اسلامی و روان شناسی بود. به این منظور، متون و آموزه های هر دو رشته با بهره گیری از روش توصیفی _ تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که اعتماد به نفس در «الگوی اخلاقی» مبتنی است بر هشت مولفه و در «الگوی روان شناسی» مبتنی است بر یازده مولفه که در مولفه های «خودآگاهی»، «کسب دانش و تجربه»، «مثبت اندیشی» و «احترام به خود» مشترک و در مولفه های دیگر متفاوت هستند؛ بنابراین رویکرد خدامحور در «الگوی اخلاقی» اعتماد به نفس که غایت آن، توکل به خداوند است با «رویکرد روان شناختی» که ناظر به رفتـارگرایی و عمل گرایی است، تمایز روشن و قابل توجه دارد.
This research attempts to find the Self-Confidence Model (SCM) in the Islamic ethics. The article mainly raises the following questions: What are the components of self-confidence in the Islamic ethics? What model is offered thereof? How are models of psychology and ethics related? To do so، doctrines and concepts of the issue have been dealt with in two fields through analytic-descriptive method. Scientific-religious Research findings show that ethical model is based on eight elements and that of psychology is reliant upon eleven elements. Hence، they share self-awareness، knowledge and experience acquisition، positivism and self-respect. Ultimately God-oriented approach in the ethical model of self-confidence whose final and sweeping truth lies in trust in God and can be distinguished from the other approach which controls behaviorism and pragmatism.
خلاصه ماشینی:
اکنون سؤال اصلي اين است کـه مؤلفـه هـاي اعتمـاد بـه نفس در حوزٔە اخلاق چيست و چه الگويي را ارائه ميکند؟ آيا الگوي دو حوزٔە روانشناسـي و اخلاق مطابقت دارد يا خير؟ هدف اين مقاله آن است که به لحاظ ضـرورتهـاي دينـي و اخلاقي ، رويکردهاي مختلـف پيرامـون ايـن مفهـوم در ايـن دو حـوزه را شناسـايي کـرده و درنهايت با بررسي، مقايسه و نقد نظريات شکل گرفته و نيز بيان شـباهت هـا و تفـاوتهـاي آنها، طريقي را که انسان به افق هاي روشن تر و وسيع تر انسانيت رهنمون ميشـود بـه همـراه الگويي مناسب براي ساماندهي رفتار انساني برگزينـد.
آنچه که بايد در بعد رواني اعتماد به نفس مد نظر قرار داد، اين است کـه هـر گـاه انسـان براي رسيدن به هدفي که عزم آن را دارد، از موانع راه و شکسـت هـاي احتمـالي کـه ممکـن است در بين راه دامنگير او شود، هراسي نداشته و تسليم نشود و چون توانسـتن را بـاور دارد حتما به هدف خويش نائل خواهد شد؛ بنابراين شک و ترديد بـه خـود راه نـدادن و تسـليم نشدن در برابر سختيها، موانع و شکست ها، انسان را به قله هاي موفقيت خواهد رسـاند (ال.
بنابراين بايد درجاتي از اعتمـاد در هـر انسـاني وجود داشته باشد، اعتمادي که فقدانش براي شخصيت سالم غير قابل قبول است و هر قـدر درجات کمي و کيفي اعتماد به نفس بيشتر باشد، بهداشت رواني فرد بيشتر تضمين ميشـود و فرد داراي حرمت خود بـالا، اسـتقلال و خلاقيـت بيشـتري داشـته و منظـر او نسـبت بـه شکست ها و کنترل خواسته ها و اميال به گونۀ ديگري است (شجاعي، ١٣٨٨، ص٣٢٤).