چکیده:
اسلام باهدف به سعادت رساندن انسان،مجمـوعه ای وحیانی را با عنوان «قـرآن» به جهانیان عرضه داشته است .بدیهی است که این مجموعه برای نیل به اهـداف متعالی خود باید ازصراحت و وضوح لازم برخوردار باشد.حال آن که در نگاه اول به نظر می آید قرآن کریم در بخشی از آیات خود از صراحت لازم برخوردار نبوده و شاید بتـوان چنین ادعا کـرد تشتت و تفـرقی که در جهان اسـلام رخ داده واکنشی است به همین عدم صراحت . گرچه برخی،چند احتمالی بودن زبان قرآن را،راه کاری برای ماندگاری آن در بستر زمان تا دامنه قیامت ارزیابی کرده،عدم صراحت را از محاسن قرآن برشمرده اند، ولی ممکن است برخی دیگر نیز آن را عیب قرآن تلقی کنند. این نوشتار در پی آن است تا دلائل عـدم صـراحت زبان قرآن را در بیان احکـام،قـوانین و معـارف،وا کاویده،بیان نماید چند احتمالی بودن زبان قرآن،نه از محاسن آن است و نه عیبی است بلکه این عدم صراحت ،نتیجه عواملی چون کاستی ها و نارسایی های کتابت است که پس از عصر نزول و به دلیل شفاهی بودن قرآن و عدم انعکاس ویژگی های گفتاری در شکل نوشتاری آن پدیدار گشته است .بنابراین تشویق به قرائت قرآن و جعل امامت و تثبیت شان آن در جامعه اسلامی را می توان یگانه راهکاری دانست /
خلاصه ماشینی:
"پرسش این است که براستی چرا قرآن باید در بیشتر آیات خویش ،به گونه ای باشد که اصولیان مـدعی گردند،دلالت آیات بر محتـوای آنها قطعی نیست و به اصطلاح ایـشـان قرآن «قطعی الصدور و ظنی الدلالة »می باشد؟ ١ چرا چینش الفاظ در قرآن،به گونه ای است که افراد گـوناگون ،در زمان های مختلـف،در مـواجهه با آن به یک بـرداشت واحد دسـت نیافته اند؟چرا قرآن و نوع تألیف آن احتمالات گوناگون را بر می تابد؟تاجائی که گفته شده برخی براین باورند که برداشت قطعی از قرآن همان تفسیر به رأی می باشد!٢ آیا این ویژگی را باید حسن قرآن دانست یا عیب آن؟ با این ویژگی قرآنسه دیدگاه در رابط ممکن است برخی در واکنش به این موضوع بکوشند،این ویژگی را نقطه ضعفی برای این کتاب معرفی کرده و این که خداوند در کتاب خویش مقصودش را به طور واضح بیان نکرده را عیب قرآن به حساب آورند.
نتیجه چند احتمالـی بـودن الفاظ قـرآن نه حسن آن کتاب است و نه عیـبـی بـرای آن شمرده می شود ؛بلکه نقیصه ای است که در بستر تاریخ و به دلیل عوامل مختلفی از جمله کتابت قرآن بدون ذکر عبارت های تقویتی،آن هم با امکانات بسیار محدود ـ در خط عربی در آن زمان ـ به وجود آمده و یکی از انگیزه های جعل امامت در پس نبوت در اسلام،و نیزتوصیه اکید بر قرائت صحیح قرآن،مقابله با این کاستی بوده که متأسفانه جامعه مسلمین در طول تاریخ با جدا شدن از تعالیم اهلبیـت (ع) و مخدوش کردن قرائت صحیح ،این نقیصه را بر قرآن پایدار کردند."