چکیده:
بعد از آن که کتاب های مقدس مانند دیگرکتب بشری تحت بررسی های علمی و تحلیلی قرارگرفت ؛کشفیات علمی،تناقضات و تضادها و بطلان محتویات کتاب مقدس را آشکـارکرد،چنین نگرشی سبب شده تا در مـورد قرآن نیز تـردیدهایی به وجود آید،تحقق وحی در برهه ای از تاریخ سبب شد تا عده ای در مورد زبان قرآن دچار انحراف شوند و زبان قرآن را متاثر و شکل گرفته از عصر بعثت بدانند. برای پاسخ دادن به چنین توهماتی،در این نوشتار سعی شده است تا به قواعدی از اصول زبان قرآن اشاره شود،و توضیح دهیم که در باب زبان قرآن تنها نمی توان به قواعد محرره کلامی و ا صول محاوره لفظی اکتفا کنیم بلکه قرآن کریم در افاده تعالیم عالیه خود طریقه مخصوص دارد و زبان ویژه مخصوص به خود را دارد. در باب تاریخمندی قـرآن بایدگفت ؛قـرآن کریم در ظاهر الفـاظ خـود،از عبارت مانوس مردم عصر بعثت استفـاده کـرده است .ولی تاریخمندی در محتـوی قرآن /
خلاصه ماشینی:
"قرآن کریم نظام محاوره ای در رابطه بین متکلم و مخاطب را آن گونه که در عصر نزول قرآن متـداول بود،رعایت کـرده است و به زبان عربی سخن گفته است ،اما سـخـن در ایـن است که آیا محتوای قرآن نیز در سطح فهم جاهلی بیان شده است و معنی قرآن همان است که مردم عصر جاهلیت از آن برداشت می نمودند؟یا پیام قرآن بسی والاتر و با ویژگی شمولیت زمانی بوده که به عنوان حقیقت ثابت به گونه های مختلف و به تناسب شرایط زمان و فرهنگ اجتماعی قابل فهم است .
١٥ در پاسخ به این شبهه می گوییم :اگر بگوییم نسبت دادن جنـون به شیطان عقیده ای باطل است و خداوند تعالی نیز در این آیه شریفه صرفا برای مماشات با مردم عصر بعثت چنین تشبیه باطلی را در قرآن آورده است ،چنین سخنی نادرست است ؛چرا که بنا بر نص صریح قرآن کریم :«لا یاتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید»(فصلت ،٤١ / ٤٢)؛هیچ گونه باطلی به سراغ آن نمی آید،نه از پیش رو و نه از پشت سر؛چرا که از سوی خداوند حکیم و شایسته نازل شده است .
قرآن کریم خود به این حقیقت اشار می کندکه زبان گفتاری کتاب خدا اگرچه بر اساس ادبیات واژه ای،عربی است ،اما اصل نورانی آن به هیچ زبان،زمان،نژاد و جغرافیا محدود نمی شود و در خزانـه رفعت و حکمت الهی جای دارد و از همان جایگاه عالی بر فـطـرت ملکوتی انسان می تابد وآن را به تعقل و اندیشه فرا می خواند."