چکیده:
امام علی علیه السلام ،علم را بر دو نوع مسموع یعنی شنیده شده از خارج و مطبوع یعنی نشئت گرفته از عقل تقسیم می کند.بر این اساس، حافظهمحوری و اندیشهمحوری دو نگرش عمدۀ حاکم بر روشهای آموزش شمرده میشوند. هرچند امروزه بیشتر بر روشهای اندیشهمحوری تأکید میگردد، حافظهمحوری نیز یکی از رویکردهای پرکاربرد بهشمار میآید. نوشتار حاضر با هدف نشان دادن جایگاه و تفاوتهای این دو رویکرد، با تأکید بر روایات منقول از امام علی(ع) به روش توصیفی ـ تحلیلی، نخست با تعریف دانش و خرد و رابطۀ میان آن دو، اهمیت آنها را در آموزش بررسی میکند، سپس به معرفی هریک از دو نگرش حاکم و روشهای مورد حمایت آنها میپردازد. بررسی موضوع، اگرچه برتری بهکارگیری تربیت عقلانی در آموزش را نشان میدهد، درعینحال، مشخص میکند که نباید روش تکرار و حافظهمحوری را بهطور کلی از نظر دور داشت.
خلاصه ماشینی:
در این نوشتار کوشیده شده تا با بررسی دیدگاه امام علی(ع) دربارة مسئلة مهم آموزش، دو رویکرد عمدۀ حاکم بر روشهای آموزش، ویژگیها، محاسن و محدودیتهای آنها بیان و مشخص شود که هریک برای تربیت اثربخش افراد تا چه اندازه مناسب است.
ادراک این معلومات میتواند به دو شکل باشد: نخست عقل با در نظر گرفتن مفاهیم جزئی شبیه به هم، یک معنای کلی را استنباط کند؛ برای نمونه، وقتی انسان وارد باغی میشود که هزار درخت دارد، هزار درخت مشخص را با چشم خود احساس میکند و از آنها، هزار تصور خیالی میسازد و سرانجام یک معنای کلی را که جدا از همة آن هزار درخت است، استنباط میکند.
روابط میان عقل و دانش را میتوان در سه سطح بررسی کرد: انسان میتواند علم و عقلش یکسان باشد، چنانکه حضرت علی(ع) میفرماید: «عاقل کسی است که به هر میزانی از علم دست یابد، عمل خود را تابع آن کند» (تمیمی آمدی، 1378، ج 2، ص 143).
بهطور کلی در اسلام، علم بیسود یا علمی که وسیلهای برخلاف عقل شود و محصولی سودمند و عقلانی نداشته باشد، علم منفی شمرده میشود؛ چنانکه امام علی(ع) میفرماید: «هرکس علمش از عقلش بیشتر باشد، یعنی در راه کسب علم و دانش، اهل تعقل و تفکر نباشد، این دانایی مایۀ گرفتاری و وبال او خواهد شد» (تمیمی آمدی، 1378، ج 2، ص 181).
عمل به دانش نیز فقط با اندیشیدن و تعقل بهدست میآید؛ همچنانکه علم مطبوع از دیدگاه امام علی(ع) چنین است.