چکیده:
یکی از بحث های مهمی که ذهن اندیشمندان اسلامی و غربی را به خود مشغول کرده است، مسئله ارتباط علم و دین است. با پیشرفت روزافزون علوم طبیعی و انسانی، سؤل های زیادی درباره ارتباط این علوم با دین مطرح می شود. آگاهی از تاریخچه این بحث می تواند نقش بسیار مؤثری در بررسی موضوع ارتباط علم و دین داشته باشد. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی، با برشمردن بسترهای چالش زای موضوع علم و دین در جهان غرب و روند تاریخی این بحث تا قرن حاضر، به این نکته دست یافته است که هرچند شروع این بحث در ابتدا به دلایل مختلفی به غرب بازمی گردد، ولی در عالم اسلام از چشم اندازی دیگر و با عنوان «رابطه عقل و دین» مطرح شده است و مسئله رابطه علم و دین به شکلی که در جهان مسیحیت مطرح بوده، نه به عنوان مسئله، بلکه به مثابه موضوعی وارداتی مورد بحث اندیشمندان مسلمان قرار گرفته است. علاوه بر آن، این بحث در جهان اسلام، بیشتر میان علوم انسانی و دین مطرح شده است.
خلاصه ماشینی:
"مقاله حاضر درصدد بررسی پیشینه بحث «رابطه علم و دین در جهان اسلام و غرب» است؛ اینکه بشر در دوره های مختلف چگونه با هریک از علم و دین برخورد می کرده و چه آثاری به دنبال داشته است؟ نویسنده بحث های تاریخی پیرامون این موضوع را به صورت منسجم و جمع آوری شده ندیده است و ازآنجاکه آشنایی با موضوع رابطه علم و دین مستلزم مرور بعضی از قطعه های تاریخ فکری اروپا و ایران در این زمینه است، درصدد گردآوری آن برآمده است.
تفسیر شدن طبیعت به مثابه سازوکاری جبری، مطرح بودن خدا در حد فرضیه ای قابل بحث و والا بودن منزلت عقل در کارایی داشتن در تمام شئون زندگی برای به کمال رساندن وی به کمک فناوری، از آثار این نگرش است؛ نگرشی که واکنش نهضت رومانتیک را بر ضد جفایی که در حق انسان شده بود برانگیخت و راه را برای واکنش های فلسفی نظیر اصالت تجربه هیوم و مکتب فکری کانت که به شدت تحت تأثیر رشد علم بودند باز کرد.
به دلیل تفاوت بسترهای چالش زا در جهان اسلام و غرب، مجالی برای مطرح شدن چنین بحث جنجالی در اسلام وجود نداشته است، ولی کم کم این بحث ـ به ویژه بحث رابطه عقل و دین در نهضت ترجمه ـ جای خود را میان متفکران مسلمان نیز باز کرد."