چکیده:
این تحقیق، به موضوع علل کاهش جمعیت و پیامدهای آن می پردازد. هدف از این پژوهش، شناخت سیاست های کنترل جمعیت، به عنوان یک معضل اجتماعی و سیاسی و پیش گیری از آن برای حفظ بقای نسل می باشد. اهداف سیاسی نهفته در این جریان، با ابزارهای فرهنگی همچون تبلیغات، ترویج مدرنیته، و تبعیت از سیاست های بهداشتی یونسکو در کشورهای اسلامی رشد یافت و زمینه های اجتماعی، مثل گسترش بزهکاری، رواج دیدگاه های فمینیستی و طلاق، آن را حمایت کرد. کنترل جمعیت در ایران پیامدهای ناگواری را به ارمغان آورده که ازجمله تأثیرات آن در درازمدت می توان به تضعیف نیروی دفاعی کشور، کاهش نیروهای جوانان و نخبه، بر هم خوردن تعادل جمعیتی و تهدید مذهب شیعه اشاره کرد.
خلاصه ماشینی:
"اگر گفته شود که بهترین دلیل خیرخواهی کشورهای غربی برای کشور ما در این است که خودشان برنامه کنترل جمعیت را اجرا کرده اند و به خاطر همین نیز از رشد اقتصادی برخوردار شده اند، باید در مقابل گفت: اولا، آنها هرگز برنامه ای مدون برای کنترل جمعیت نداشته و ندارند، بلکه با فراگیر شدن ارزش های مادی اجتماعی جدید از قبیل رفاه طلبی، فردیت خواهی، اشتغال زنان و...
ازاین رو، کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا برای ایجاد تعادل جمعیتی به نفع خود و به عنوان یکی از سیاست های راهبردی در دکترین دفاع ملی و سیاست خارجی، به کاهش رشد جمعیت در جهان سوم بخصوص کشورهای اسلامی پرداختند و عمده فعالیت های کنترلی آمریکا بر این کشورها از طریق صندوق بین المللی پول و آژانس های سازمان ملل متحد، ازجمله صندوق کودکان ملل متحد (UNICEF)، صندوق جمعیت (UNFPA)، سازمان بهداشت جهانی (WHO)، سازمان کشاورزی و تغذیه بین المللی (FAO) صورت می گیرد.
نتیجه گیری سیاست کنترل جمعیت که با توصیه کشورهای غربی و با حمایت سازمان های بین المللی در ایران اجرا شد، امروزه باعث تهدید نسل شیعه شده است و نرخ رشد جمعیت ایران را به 3/1 درصد کاهش داده که می تواند زنگ هشداری برای افق چشم انداز آینده کشور تلقی گردد."