چکیده:
درباره چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران مباحث و مناقشات
بسیاری بر اساس نگرشها و چارچوبهای نظری مختلف انجام
گرفته است. در این مقاله، نقش کارویژه حفظ الگو از طریق جامعه
پذیری سیاسی در پیدایش انقلاب اسلامی ایران، بر اساس نظریه
کارکردگرا ـ ساختاری تالکوت پارسونز مورد بررسی قرار گرفته است.
در این راستا، نویسنده، ضمن بیان سه الگوی فرهنگی «ایران گرایی»،
«مذهب گرایی» و «غرب گرایی»، از طریق روش تحلیل محتوا، به تفسیر
دادهها پرداخته و به این جمع بندی رسیدهاست که رژیم پهلوی
نتوانست از طریق جامعه پذیری سیاسی به حفظ الگو بپردازد؛ در
نتیجه با ایجاد تعارضات ارزشی بین دو نیروی سیاسی و اجتماعی،
انقلاب اسلامی پدید آمد.
خلاصه ماشینی:
"در این راستا، نویسنده، ضمن بیان سه الگوی فرهنگی «ایران گرایی»، «مذهب گرایی» و «غرب گرایی»، از طریق روش تحلیل محتوا، به تفسیر دادهها پرداخته و به این جمع بندی رسیدهاست که رژیم پهلوی نتوانست از طریق جامعه پذیری سیاسی به حفظ الگو بپردازد؛ در نتیجه با ایجاد تعارضات ارزشی بین دو نیروی سیاسی و اجتماعی، انقلاب اسلامی پدید آمد.
فرهنگی از طریق جامعه پذیری سیاسی در رژیم محمدرضا پهلوی در پیدایش انقلاب اسلامی ایران بر اساس نظریه کارکردگرا ـ ساختاری پارسونز پرداخته و در واقع، این بررسی به منظور دستیابی به چارچوب نظری معتبر و جامع در تحلیل از پدیده انقلاب اسلامی صورت گرفته است.
3. کلید واژههای مربوط به «غرب گرایی»: این دسته از کلید واژهها که با توجه به ادبیات زمان مورد بررسی و متناسب با مفاهیم و کلمات به کار برده شده در سرمقالههای روزنامه اطلاعات انتخاب شدهاند، مبین حرکت رژیم به سوی فرهنگ غربی به صورت صریح یا با تفسیر و تعبیر بوده و برخی دیگر نیز نشان دهنده حرکت مقلدانه و غرب زدگی رژیم است.
با توجه به اطلاعات به دست آمده، رژیم محمدرضا پهلوی در ده سال از شانزده سال مورد بررسی (سالهای 1342، 1343، 1347، 1350، 1351، 1353، 1354، 1355، 1356 و 1357) هیچگونه اقدامی در حفظ الگوی مذهب گرایی از طریق جامعه پذیری سیاسی در روزنامه اطلاعات انجام نداده است، ولی در همین سالها میزان فعالیت رژیم در حفظ الگوی غربگرایی چشمگیر است."