چکیده:
نگارنده در این پژوهش مدل اسپریگنز را دستمایه کارش قرار داده و اظهار میدارد که
اولا، مهمترین بحران در عصر محقق نراقی مسأله «ظلم» بوده است؛ ثانیا، مهمترین
آرمان از دیدگاه وی جهت حل بحران ظلم، مسأله «عدالت» (عدالت اجتماعی) است؛ ثالثا،
برای گذار از بحران میبایست مفهوم ولی را وارد تئوری حکومت نمود. بر این اساس وی
به بازسازی نظریه دولت اسلامی میپردازد و معتقد میشود دولت اسلامی از لحاظ شکلی و
ساختار باید مبتنی بر «نظریه ولایت فقیه» باشد.
خلاصه ماشینی:
"پنجم، ثمرات و برکات عدالت: محقق نراقی در این خصوص میگوید: زمانی که زمام امور به دست حاکم عادل افتاد جمیع مفاسد به اصلاح میآید و همه بلاد روشن و نورانی میشود و عالم آباد و معمور میگردد و چشمهها و نهرها پر آب میگردد و زرع و محصول فراوان و نسل بنی آدم زیاد میشود و برکات آسمان، زمین را فرو میگیرد و بارانهای نافعه نازل میشود، و از این جهت است که اقسام عدالت و اشرف و افضل انواع سیاست، عدالت پادشاه است، بلکه هر عدالتی نسبت به عدالت اوست و هر خیری و نیکی منوط به خیریت او، و اگر عدالت سلطان نباشد، احدی متمکن از اجرای احکام عدالت نخواهد بود...
(21) آثار و فواید عدالت در اندیشه ایشان به قرار زیر است: 1 ـ ایجاد اعتماد همراه با محبت بین او و مردم؛(22) 2 ـ صفت عدل، شهرت زمان حیات و ممات حکام است؛(23) 3 ـ مایه استحکام نظام سیاسی (بیان نوعی فلسفه تاریخ در خلود و دوام ملک و حکومت)؛(24) 4 ـ از عدالت حاکم، آبادانی کشور و ملک حاصل شود (توسعه اجتماعی)؛(25) 5 ـ کشوری که در آن عدالت بر قرار شده است، نمونه و الگو مطرح میشود و این خود نشر و بسط نیکی و فضایل در سطح عمومی است؛(26) 6 ـ مایه آسودگی و احساس رضایت مردم است، و این دلدادگی مردمی و رشته الفت بین مردم دولت را مستحکم میکند."