چکیده:
این مقاله با معرفی اجمالی نویسنده کتاب معرکه جهانبینیها و آثار منتشر
شده وی، آغاز و در ادامه به سه بخش اصلی تقسیم میشود:بخش نخست به ارزیابی محتوایی مقالات کتاب اختصاص دارد، مؤلف دیدگاه
آقای دکتر فرهنگ رجایی را در سه محور «نقش اسلام در تحولات سیاسی ایران»،
«تأثیرات مؤثر اندیشه سیاسی شیعه بر جهتدهی جریان سیاسی کشور» و
«جایگاه انقلاب اسلامی در سیاست علمی» به نقد و ارزیابی است.بخش دوم به ارزیابی، دعاوی مصداقی مؤلف درباره مسائلی چون
«حاکمیت جهانبینی خیمهای و زوال آن» اختصاص دارد. در بخش سوم،
اشکالات ویرایشی، چاپی و ظاهری کتاب به طور مشخص فهرست شدهاند.
خلاصه ماشینی:
"«معرکه جهانبینیها» (1) اصغر افتخاری (2) چکیده: این مقاله با معرفی اجمالی نویسنده کتاب معرکه جهانبینیها و آثار منتشر شده وی، آغاز و در ادامه به سه بخش اصلی تقسیم میشود: بخش نخست به ارزیابی محتوایی مقالات کتاب اختصاص دارد، مؤلف دیدگاه آقای دکتر فرهنگ رجایی را در سه محور «نقش اسلام در تحولات سیاسی ایران»، «تأثیرات مؤثر اندیشه سیاسی شیعه بر جهتدهی جریان سیاسی کشور» و «جایگاه انقلاب اسلامی در سیاست علمی» به نقد و ارزیابی است.
الف ـ ملاحظات بنیادین غرض از این ملاحظات، بیان نکاتی در خصوص اصول و مبانی نظری مؤلف است؛ و در همین ارتباط، نگرش مؤلف درباره نقش سیاسی اسلام و تشیع در تحولات ایران، جایگاه انقلاب اسلامی در فرایند تحکیم و تقویت مفاهیم و مبانی مطروحه در اندیشه سیاسی و در نهایت مفروض اصلی مؤلف، که به گردآوری این مقالات در اثر حاضر منجر شده است، نقد و بررسی میشود.
از ملاحظه فوق که بگذریم، استنادات مؤلف کتاب نیز محل تأمل است؛ چرا که با توجه به هدف مقاله، انتظار میرفت که محقق در اثبات و یا تأیید ادعای خود مبنی بر «ناتاریخیبودن ایرانیان» شواهدی را ذکر و تحلیل کند که در آنها بلیه «الگوزدگی»، به تحریف واقعیتهای تاریخی منجر شده است؛ درحالیکه همه اشاره مؤلف به آثاری چون اسلام در ایران تألیف «پطروشفسکی» (2) ، شکست شاهانه اثر «ماروین زونیس» (3) و آخرین سفر شاه به قلم «ویلیام شوکراس» (4) است؛ که بطور کلی خروج موضوعی دارند، زیرا در صورت اثبات «الگوزدگی» مؤلفان این آثار، باز هم مدعای مؤلف مؤیدی نمییابد و حتی، برعکس، نشان میدهد که بسیاری از مؤلفان غربی نیز در همین چارچوب الگوهای متعارف، به تحقیق، و ارائه پیشنهاد جهت اجرا، و تفکر مشغولند."