چکیده:
تمایز اساسی دیدگاهها و نظریاتی که درباره شرایط مشروعیت نظام
سیاسی بحث کردهاند، مربوط به حوزه مبانی آنهاست. در مقاله حاضر
سعی شده است تا مبانی نظریه حکومت دینی ـ اسلامی ـ شیعی، با
تأکید بر نظریه ولایت فقیه، مورد بحث قرار گیرد. در این راستا، در
مبانی هستی شناسی به نوع نگاه دین و دینداران به آغاز و انجام هستی
و لزوم هدایت و راهبری انسان در این سیر و مسیر پرداخته شده است؛
در مبانی انسان شناسی نیز سعی شده است تا نگاه فرازمانی قرآن به
انسان، از طریق تشریح ویژگیهای فرازمانی انسان تحلیل شود. در
همین قسمت توضیح داده شده است که انسانها، با توجه به
ویژگیهای ذاتیشان، میتوانند ویژگیهایی را نیز کسب کنند. همین
قدرت انتخاب انسان باعث میشود او سیاستی دینی یا غیردینی را در
پیش بگیرد. در ادامه از پیش فرضهای مربوط به نظام سیاسی در
آموزههای اسلامی سخن گفته شده است.
خلاصه ماشینی:
"در آیات دیگری از این مسأله به صورت یک سنت یاد شده است که معمولا مردم به پیامبران الهی میگفتند ما از آنچه از پدران ما رسیده است دست برنمیداریم و معمولا در این سخن ردپای سیاستمداران غیر الهی دیده میشود: و کذلک ما أرسلنا فی قریة من نذیر إلا قال مترفوها إنا وجدنا اباءنا علی أمة و انا علی آثارهم مقتدون؛57 و همچنین ما هیچ رسولی پیش از تو در هیچ شهر و دیاری نفرستادیم جز آن که اهل ثروت و مال آن دیار به رسولان گفتند که ما پدران خود را بر آیین و عقایدی یافتیم و از آنها البته پیروی خواهیم کرد.
علامه طباطبایی نظر برخی از مفسران را که تکرار «اطیعوا» در آیه را برای تأکید دانستهاند رد کرده و معتقد است تکرار «اطیعوا» دلالت دارد بر این که پیامبر، علاوه بر امور وحیانی که در اختیار مردم میگذارد و آنها را بدانها امر و نهی میکند، اوامری نیز بر اساس صوابدید خود صادر میکنند که خداوند متعال با این بیان به آن اوامر مشروعیت بخشیده و دستور وجوب و لزوم اطاعت از آنها را داده است.
ب) خدمت به مردم، اجرای احکام اسلام و به ویژه تلاش برای تحقق عدالت: در این زمینه نیز آیات فراوانی در قرآن کریم آمده است که به ناگزیر به بخشی از آنها اشاره میکنیم: لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛90 رسولان خود را با دلایل روشن ارسال کردیم و با آنان کتاب و میزان را فرو فرستادیم تا مردم قسط و دادگری به پا دارند."