خلاصه ماشینی:
"تربیت اخلاقی نیز همچون تربیت سیاسی است؛یعنی برآیندی از یافتههای علم اخلاق و دانش تعلیم و تربیت است؛البته باید توجه داشت که داوری در موضوع تربیت اخلاقی،در قلمرو تعلیم و تربیت جای دارد و به حوزه علم اخلاق مربوط نیست.
ولی به نظر میرسد عالمان اخلاقی مسلمان،به این دلیل که خود را مکلف به پیگیری اهداف دین میدانستند،در قلمرو علم اخلاق متوفق نمیشدند و میکوشیدند راه تحقق ارزشهای اخلاقی را نیز نشان دهند.
اما آنچه که اهمیت بیشتری دارد این است که اگر اخلاق را پژوهشی عقلانی بدانیم،آیا این پژوهش بدون استمداد از دین میتواند به پایان برسد؟ به عبارت دیگر،آیا انسان میتواند بدون استفاده از هدایت دینی،تکالیف اخلاقی خود را بشناسد؟برخی در پاسخ به این سؤال،منکر حسن و قبح ذاتی افعال شدهاند و در نتیجه اخلاق را یکسره وابسته به دین شمردهاند و راه شناخت نیک و بد را در رجوع به دین منحصر کردهاند.
صورت تربیت اخلاقی هم به این دلیل دینی خواهد بود که روشهای علمی تحقق اهداف مورد نظر،از علم دینی برآمدهاند و رنگ دین دارند.
این تصویر در مورد تعلیم و تربیت اهمیت ویژهای دارد؛زیرا نقش سلبی دین در تحقق علم،از این قرار است که هر گاه یافتههای علم با مدعاهای قطعی دین در تعارض باشد باید از یافته های علم صرف نظر کرد.
البته دین میتواند به طور مستقیم مراحل تربیت را بیان کند،ولی آنچه اکنون مورد نظر است،این است که حتی اگر دینی چنین تصریحی نداشته باشد،باز هم میتواند از رهگذر آموزشهای اخلاقی و نیز عقاید اصولی درباره انسان،در تعیین مراحل تربیت تأثیر داشته باشد."