چکیده:
اگر چه فرهنگها از دینها متأثرند و تمامی فرهنگها به نوعی از دین تغذیه شدهاند و با فرهنگ دینی تعامل داشتهاند و هیچ فرهنگ و تمدنی هرگز مستقل از دین رشد و نمو نداشته و هر تمدنی به دلیل مستقل نمودن خود از دین اصیل، انحطاط و انحراف یافته لکن نمیتوان ادیان و فرهنگها را یک کاسه نمود و حساب هر دو را یکجا مورد بررسی قرار داد.آنچه جدا سازی و تجزیه میان ادیان و فرهنگها را اجتناب ناپذیر میسازد یکی تفاوت ادیان به لحاظ کمال، جامعیت و مصونیت از تحریف و تصرف است و دیگری تفاوت پیروان ادیان در میزان اثر پذیری آنها از دین در امر فرهنگ سازی و بنای تمدن بشری است. میزان طاقت تدریجی بشری در فهم حقیقت توحید و توکل و میزان پایبندی و التزام عملی او به تقوا و پروای الهی،انواع خاصی از فرهنگ و تمدن را پدید آورده است.ظرفیت و قابلیت عینی دین فی حد ذاته و انتظار ذهنی پیروان ادیان از دین،ثانیا و بالعرض،ایجاب میکند که گفتگوی ادیان و شناخت نقاط اشتراک و افتراق احتمالی آنها جدای از گفتگوی فرهنگها و تمدنها و شناخت نقاط قوت و ضعف آنها صورت پذیرد.راقم این سطور معتقد است که فهم عمیق تعالیم دینی و التزام عملی به دستور العملهای تشریعی که مبتنی و منبعث از توحید و تقوا باشد،هم موجب«تعالی»فرهنگها است و هم موجب «ترقی»تمدنها.تمدن اروپایی در قرون وسطی به گفتمان ترقی اهتمام نمیورزید و در تمدن غربی و تمدن جدید اروپایی در عین اخذ و اقتباس گفتمان ترقی از اسلام،به گفتمان تعالی بیمهری و بیاعتنایی شد.مطالعه تاریخ تمدن مسیحی نشان میدهد که این تمدن یا راه افراط را پیموده و یا راه تفریط را. جمع معقول و منطقی«تعالی»از یک سو و«ترقی»از سوی دیگر،نیازمند ظرافتها و ظرفیتهای ویژهای است که صرفا در تعالیم اصیل اسلامی دیده میشود اما اینکه چه شد که ملل اسلامی از این تعالیم غافل ماندند و در چهار قرن اخیر عملا به این جمع معقول و منطقی دست نیافتند،پرسشی است که خلاصه و عصارهء پاسخ آن در کلام آلبرت حورانی بازتاب یافته است: «مسیحیان،قوی هستند زیرا به واقع مسیحی نیستند و مسلمانان،ضعیفاند زیرا به واقع مسلمان نیستند.»
خلاصه ماشینی:
"به هیچ وجه مسلم نیست که ملل اروپایی مسیحی نسبت به هم میهنان خود در امور یاد شده از ملل اسلامی عقبتر باشند کما اینکه عکس آن محتملتر است و دلیل آن نیز وقوع و تحقق خارجی آن است:«الوقوع ادل دلیل علی الامکان» از صدق سخن و ادای امانت سخن گفتیم،آیا حق این دو فضیلت اخلاقی در میان مسلمانان شناسنامهای ادا شده است تا مدعیان مسلمانی،انتظار رحمت رحیمیه و عنایت خاص الهی و نصرت الهی را داشته باشند،صدق سخن و ادای امانت،از چنان اهمیتی برخوردار است که پیامبر اکرم و امام صادق علیهما آلاف التحیه و الثناء،صدق حدیث و ادای امانت را در ردیف کثرت صوم و صلات و کثرت حج و کثرت اوراد و اذکار در نیمههای شب دانسته به طوری که همه این عبادات و همه این شعائر و مناسک اگر همراه با صدق سخن و امانتداری نباشد،کم اهمیتاند و از ارزش و اعتبار چندانی برخوردار نیستند:«لا تنظروا الی کثره صلاتهم و صومهم و کثره الحج و المعروف و طنطنتهم باللیل و لکن انظروا الی صدق الحدیث و اداء الامانه»114به علاوه کافی است معنای جامع ادای امانت را در نظر بگیرید که شامل امانت دیانت و ولایت است آیا ملل اسلامی در امر قبول ولایت حق و سپردن حکومت به دست ولات لایق و شایسته،امانت را رعایت کردهاند؟در غالب ملل اسلامی ولات و صاحبان مناصب کشوری و لشگری،یا جاهل به دیناند یا غافل و بی مبالات نسبت به دین."