چکیده:
مقاله حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که در اندیشة امام خمینی(ره) نقش مبانی و اصول عرفانی و محوری ترین بحث آن یعنی موضوع انسان کامل، در توسعة سیاسی متعالیه چیست؟ مقاله این پرسش را به روش استنباطی پاسخ داده است. تکیة اصلی روش استنباطی بر فهم و تجزیه و تحلیل آثار متفکر مورد نظر در چارچوب مکتب فکری اوست. از این رو، حکمت متعالیه پشتیبان نظری مباحث مقالة حاضر است. مدعای مقاله این است که عرفان و سیاست در قلمرو دین، نقش کارکردی بسیار مهمی در تحقق سعادت، عدالت و توسعة حاکمیت ارزشهای توحیدی دارند و انسان کامل به عنوان مظهر تام اسم اعظم الهی و اسوة حسنه، نقش بسزائی در راستای رسیدن به خشنودی خداوند متعال و همچنین هدایت مادی و معنوی انسانها و عینیت بخشیدن حکومت اسلامی دارد؛ یعنی حکومتی که مبتنی بر توسعه، عدالت، عقلانیت، مدنیت، و برپایی حقوق اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و مشارکت حداکثری تک تک شهروندان و هر آنچه از شاخصههای مهم توسعة سیاسی متعالیه به شمار میرود، دارد.
خلاصه ماشینی:
"میتوان چنین نتیجه گرفت که در امر توسعه به معنی عام و توسعه سیاسی به معنی خاص ، عمارت و آبادانی دنیا و بقای انواع به دست انسان کامل یعنی خلیفه الله می باشد که مصداق اعظم آن پیامبر اکرم میباشد که در رأس حکومت و سلسله مراتب اجتماعی سیاسی و فرهنگی اقتصادی قرار دارد و سامان دهی امور زندگی مادی و معنوی در دست اوست که مستلزم تصدی حکومت اسلامی و راه اندازی سلسله مراتب اجتماعی و سیاسی نیز هست و وضع قوانین و اجرای آن در جامعه و بر پایی عدالت و قسط و تأمین سعادت آزادی معرفت امنیت تثبیت عقلانیت عقل جمعی برای رسیدن به رشد و تعالی با فهم شریعت برای رسیدن به حقیقت عالم هستی با پیمودن طریقتی که سرانجام آن حقیقت و آخرت است، بر عهده اوست.
در مقالة حاضر، با تمرکز بر بحث دیدگاه کارکردگرائی امام از عرفان برای رسیدن به مقصد اصلی یعنی خشنودی خداوند متعال و تعالی و سعادت انسان و جامعه و پیوند عرفان با دین و سیاست و حکومت و همچنین مباحث مربوط به انسان کامل نشان داده شد که انسان کامل وظیفه فراهم سازی و رستگاری فردی و اجتماعی و اصلاح امورات در راستای تعالی انسان در مسیر قرب الهی را دارد و بر این اساس، حکومت اسلامی بر گرفته از بینش عرفانی نیز عهدهدار تربیت اخلاقی و روحی و بهبود حیات مادی و معنوی جامعه میباشد."