چکیده:
این مقاله مروری انتقادی بر مقاله «جغرافیای IQ»، نوشته جری گلید است که در شماره 36 مجله معتبر INTELLIGENCE انتشار یافته است. اما مخاطب اصلی این نقد در واقع نظریه ”IQ و ثروت ملل“ از استادان برجسته دانشگاه های اولستر بریتانیا و تمپر فنلاند، دکتر لین و دکتر ون هانن است. این نظریه که از آغاز سده بیست و یک، بیشتر از طریق دو کتاب پر فروش «IQ و ثروت ملل» و «IQ و نابرابری جهانی»، میان محافل، احزاب و سازمان های راستگرا و راست میانه اروپا ، آمریکای شمالی و حتی خاور دور پیشرفته رخنه کرده، بر آن است که نابرابری ملت ها از دیدگاه GDI،GDP و دیگر شاخص های اقتصادی، برخاسته ازتفاوت میانگین های بهره هوشی آنها است. از دیدگاه منتقد، نظریه هوش و ثروت ملل در عین حال که مشوقی تئوریک برای مدیریت های سیاسی جهان رو به توسعه برای نوسازی و بهسازی شاخص های کیفیت انسانی و نیز شاخص های توسعه انسانی به شمار می رود، به اعتبار داده های آماری و نیز شیوه تحقیق و پژوهش، سست و کم مایه است. نویسندگان با غفلت از شیوه تحلیل و رهیافت و رویکرد های کارساز ژئوپلیتیکی و با تکیه ساده بر پراکنش جغرافیایی دو پدیدار IQ و GDP، کوشیده اند تا نابرابری های پیچیده فضاهای محیطی را تفسیر کنند. همین غفلت، زمینه ی کژتابی برخی دیدگاه های لین و ون هانن شده است.
خلاصه ماشینی:
این نظریه که از آغاز سده بیست و یک ، بیشتر از طریق دو کتاب پر فروش «IQ و ثروت ملل » و «IQ و نابرابری جهانی »، میان محافل ، احزاب و سازمان های راستگرا و راست میانه اروپا ، آمریکای شمالی و حتی خاور دور پیشرفته رخنه کرده ، بر آن است که نابرابری ملت ها از دیدگاه GDI,GDP و دیگر شاخص های اقتصادی ، برخاسته ازتفاوت میانگین های بهره هوشی آنها است .
(رجوع شود به تصویر صفحه) شکل شماره ی (٣) نمودار میانگین IQ یونان و همسایگان کم هوشان ثروتمند و فقیران باهوش لین همچنین پاسخی در خور چارچوب نظریه اش برای این پرسش کلیدی که دلیل ثروتمند بودن چندین کشور جهان ، مانند کشورهای حوزه خلیج فارس ، برخی واحد های سیاسی شمال آفریقا و گاه حتی نواحی درونی آفریقا با وجود میانگین های پائین ضریب هوشی در نظر گرفته شده برای آنها چیست ؟ مهیا نمی سازد.
جغرافیا یا ژئوپلیتیک IQ چنین فضای تقسیم شده جغرافیایی ، در جهانی که ادعا می شود در حال تبدیل شدن به یک دهکده است ، چگونه می بایست در خود مردمی با میانگین های بسیار متفاوت بهره هوشی جای دهد؟ بر خلاف دیدگاه لین و ون هانن ، چرخه و ساز و کار ژئوپلیتیک توسعه ، به دامنه این تفاوت ها می افزاید(و با روند کنونی مبتنی بر سیر تحول نابسامان و نامتوازن توسعه ، امیدی نیز برای بر طرف شدن آن نمی رود).