چکیده:
: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های فرزند پروری خانواده، عزت نفس و سلامت عمومی در نوجوانان پسر بزهکار و عادی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان پسر عادی در کرمانشاه و همچنین بزهکار کانون اصلاح و تربیت کرمانشاه بود روش: نمونه پژوهش شامل 120 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه های سبک های فرزند پروری بامریند، عزت نفس آیزنک و سلامت عمومی(GHQ) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره(MANOVA) استفاده شد یافته ها: نتایج نشان داد که بین نو جوانان بزهکار و عادی از نظر سبک های فرزند پروری زورگویانه و مقتدرانه تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین معنی که نوجوانان بزهکار بیشتر متعلق به خانواده های زورگو بودند. همچنین بین عزت نفس نوجوانان بزهکار و عادی تفاوت معنی داری بدست آمد و بزهکاران به طور معنی داری عزت نفس پایین تری داشتند. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن بود که بین سلامت عمومی نوجوانان عادی و بزهکار تفاوت معنی داری وجود دارد. یافته ها نقش و اهمیت متغیر های خانواده، سبک فرزند پروری و همچنین عزت نفس را در بزهکاری خاطر نشان می سازد.
Purpose:This research was carried out with the purpose of Study the comparison between parenting styles ، self esteem and general health in delinquent and non delinquent adolescences. Methods:Population of this study was all male delinquent and non delinquents adolescences in kermanshah education center. 120 people were selected with goal oriented sampling method.
The research instruments including parenting styles questioner، self esteem (Aysenk، 1976) & general health questioner (GHQ-28).
Findings: Analyzing data through multivariate analysis of variance (MANOVA)، showed that there is a significant differences between delinquent and non delinquents adolescences in general health، self esteem and parenting styles.
Conclusion: Results indicate the importance of parenting styles and psychological variables (self esteem & general health) in delinquency.
خلاصه ماشینی:
جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) استفاده شد یافته ها: نتایج نشان داد که بین و جوانان بزهکار و عادی از نظر سبک های فرزند پروری زورگویانه و مقتدرانه تفاوت معنی داری وجود دارد.
یحیی زاده و رحیمی (١٣٨٩) در بررسی عوامل موثر بر سرقت نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر سنندج دریافتند که بین پایگاه های اجتماعی و اقتصادی ، حمایت های گروهی ، ساختار خانواده و بر چسب منفی با سرقت در بین دو گروه نوجوان بزهکار و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد.
پژوهش های انجام شده در زمینه سبب شناسی بزهکاری نیز نشان داده اند که رشد محدود و ناکافی نوجوانان در زمینه مسایل اخلاقی (نوابی نژاد، ١٣٨١)، رفتار غیر اخلاقی والدین ، مدرسه و یا محیط و به تعبیر نبودن معیار اخلاقی مناسب در زندگی نوجوان بزهکار(احمدی ، ١٣٨٢)، سستی اعتقادات دینی و اصول و ارزش های اخلاقی ، از عوامل بسیار مهم گرایش به بزهکاری در نوجوانان است (بیابانگرد، .
افراسیابی و اکبر زاده (١٣٨٦) در بررسی و مقایسه شیوه های مقابله با استرس در نوجوانان عادی و بزهکار نشان دادند که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد.
شکرکن و همکاران (١٣٨٨) با مقایسه هیجان خواهی ، عزت نفس ، جو عاطفی و وضعیت اجتماعی اقتصادی در نوجوانان پسر بزهکار و عادی دریافتند که بین دو گروه از نظر موارد فوق تفاوت معنی داری 1.
نظر به اهمیت نقش خانواده و متغیر های روانشناختی در بروز ناهنجاری های اجتماعی و از جمله بزهکاری هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه سبک های فرزند پروری ، عزت نفس و سلامت عمومی در نوجوانان بزهکار و عادی است .