چکیده:
بعد از استیلای لشکر چنگیز بر بلاد اقوام اویغور و منحل شدن این طایفه در تاتارها، سبک نقاشی مانوی ـ اویغوری توسط مغولان در چین منتشر و رایج شد و ذوق و سلیقه استادان این سرزمین متمدن که خود نیز به این فن علاقمند و در آن مهارت داشتند، در آن اثر کرد و به تدریج سبک نقاشی ایرانی ـ مانوی پس از گذشتن از دست هنرمندان اقوام اویغور و مغول ، در چین به عنوان سبک خاصی شناخته شد و همین سبک نقاشی است که در عهد ایلخانان مغول توسط هنرمندان چینی با بهره مندی از روش ها و سنت های هنری نقاشی چینی ، دوباره در راستای مبادلات فرهنگی وهنری به ایران برگشت و به عنوان «سبک چینی » مشهور گردید. علت عمده این امر نیز عزیمت برخی از هنرمندان چینی به امر ایلخانان ، به ایران بود. در نتیجه این امر و رفت و آمد مردم ایران به چین به تدریج نقاشی سبک چینی در ایران انتشار یافت . بر اثر نفوذ هنری نقاشان چین و استفاده از کاغذ، قلم و مرکب چینی و شکل و شیوة رنگ آمیزی و ترکیب خطوط و ترسیم صورت بعضی حیوانات و پدیده های ذی روح که در میان فرهنگ و هنر مسلمین سابقه نداشته ، مثل اژدها و بعضی از حیوانات افسانه ای دیگر، به تدریج اجزاء و عناصر جدیدی در نقاشی ایرانی داخل شد و در تصاویر خلق شده ، نقش صورت های مغولی با چشم های بادامی و گونه های برجسته معمول گردید و این اختلاط و تاثیر و تاثرات سبک نقاشی چینی و ایرانی در یکدیگر، به ویژه در عهد تیموریان در قالب «مکتب هنری هرات » به اوج خود رسید.
خلاصه ماشینی:
"بر اثر نفوذ هنری نقاشان چین و استفاده از کاغذ، قلم و مرکب چینی و شکل و شیوة رنگ آمیزی و ترکیب خطوط و ترسیم صورت بعضی حیوانات و پدیده های ذی روح که در میان فرهنگ و هنر مسلمین سابقه نداشته ، مثل اژدها و بعضی از حیوانات افسانه ای دیگر، به تدریج اجزاء و عناصر جدیدی در نقاشی ایرانی داخل شد و در تصاویر خلق شده ، نقش صورت های مغولی با چشم های بادامی و گونه های برجسته معمول گردید و این اختلاط و تأثیر و تأثرات سبک نقاشی چینی و ایرانی در یکدیگر، به ویژه در عهد تیموریان در قالب «مکتب هنری هرات » به اوج خود رسید.
با رواج نقاشی عهد مغول (سبک هنری یا مکتب تبریز) که در آن سبک اسلامی قبل از دوره ایلخانان و سبک چینی با یکدیگر درآمیخت و نماینده شروع رواج سبک خاصی شد و نیز بر اثر نفوذ نقاشان چین و کاغذ، قلم و مرکب چینی و شکل رنگ آمیزی و ترکیب خطوط و کشیدن صورت بعضی حیوانات که در میان مسلمین سابقه نداشته ، مثل اژدها و بعضی حیوانات افسانه ای دیگر، به تدریج اجزاء و عناصر جدیدی در نقاشی ایرانی داخل شد و در تصاویر نقش صورت های مغولی با چشم های بادامی و گونه های برجسته معمول گردید و این اختلاط و تأثیر و تأثرات سبک کار چینی و ایرانی در عهد تیموریان در قالب «مکتب هرات » به اوج خود رسید."