چکیده:
تحولات سیاسی و انقلابی در ایران در دهه هفتاد میلادی نظریههای توسعه
را زیر سؤال برده است. استقرار جمهوری اسلامی با الگوهای نظری نوسازی لیبرالی و
مارکسیستی قابل پیشبینی نبود. انقلاب ایران یکی از اساسیترین مفروضهای نظریه
نوسازی را که بر اساس آن صنعتی شدن و تغییر اجتماعی با دنیاگرایی همراه است ابطال
کرده است. نویسنده در این مقاله در پی آن است که نشان دهد با ظهور مجدد جنبشهای
سیاسی ــ مذهبی، نظریه نوسازی قادر به بازسازی خود برای تبیین این جنبشها نیست.
همچنین بررسی تحولات جریان اصلی نظریهپردازی در واکنش به تحولات انقلابی در
ایران و ارائه فرضیههایی به منظور تبیین وقوع جنبشهایی که بیانگر نارضایی سیاسی و
اجتماعی بودهاند و تمایل به بازگشت به ارزشهای مذهبی اسلامی دارند از جمله مباحث
اصلی این مقالهاند.
خلاصه ماشینی:
"این مقاله بر اساس انقلاب ایران و برداشت [امام] خمینی از جمهوری اسلامی تلاش میکند تا عدم توانایی نظریه نوسازی را در سازگاری با ظهور مجدد جنبشهای سیاسی مبتنی بر مذهب، که نمیتوان آنها را به مثابه نوسانات کوتاه مدت در فرآیند دنیاگرایی به حساب آورد، تبیین کند و در مورد جهتی که جریان اصلی نظریهپردازی در پاسخ به تحولات ایران و مناطق اطراف ممکن است به خود بگیرد تأمل نماید و برخی فرضیههای ممکن را برای تبیین ضرورت بسیج سیاسی در شکل جنبش مذهبی مطرح کند.
کشورهای در حال توسعه از دو جهت با «موج اول» صنعتی شدن ــ برههای تاریخی که از سوی آنها طی شده است ــ متفاوت بودند: آنها با شکاف فزایندهای بین خودشان و جهان مدرن که اعطای کمک را الزامی میکرد مواجه بودند، و نمیتوانستند از روش تجربه و خطا برای نیل به یک نظام مدرن سیاسی استفاده نمایند؛ زیرا چنین نظامی پیش روی آنان وجود داشت.
(17) اشتباه نظریه رایج در مورد ارزیابی روند توسعه در ایران ممکن است مربوط به یکی از سه تبیین اجتماعی زیر باشد: 1ـ این مفروضه اصلی حقیقت دارد که صنعتی شدن، شهری شدن، تحصیلات و دنیاگرایی، عناصری بودند که به طور همزمان و مرتبط با یکدیگر موجب نوسازی شدند.
در این قسمت از نوشته حاضر، به منظور تبیین وقوع جنبشهایی که بیانگر نارضایی سیاسی و اجتماعی بوده و تمایل به بازگشت به ارزشهای مذهبی اسلامی دارند، سه فرضیه مرتبط با یکدیگر ارائه خواهد شد: 1ـ اسلام بیش از آنکه از نظر جنبههای آشکار مذهبی و مضمونهای اخلاقی آن درک شده باشد از نظر سیاسی و به عنوان یک چارچوب نمادین و یک بنیاد برای هویت جمعی و مخالفت با سلطه خارجی درک شده است."