چکیده:
این مقاله بررسی دیدگاههای مختلف درخصوص الگوی نوسازی سیاسی بعد از
انقلاب و تعیین جایگاه الگوی مورد حمایت امام خمینی(س) در بین الگوهای مذکور
میپردازد. به نظر نویسنده الگوی مورد حمایت امام خمینی(س) نوعی الگوی تأسیسی ـ
تلفیقی است که در مقابل الگوهای یکسانانگار و یکتاانگار مطرح گردید. این الگو هرچند
دارای وجوه اشتراک و افتراق با الگوهای دیگر است اما در نهایت الگوی مستقل اما
انعطافپذیری را تشکیل میدهد.
خلاصه ماشینی:
"(7) اما مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت (که عمدتا افراد آن دولت از حداقل گرایان مذهبی بودند) طی مصاحبهای در تاریخ 30/11/57 اعلام کرد: مردم در رفراندم آتی در مورد تعیین شکل رژیم آینده باید به این سؤال پاسخ دهند: جمهوری دمکراتیک اسلامی آری یا نه؟ (8) حتی عنوان «جمهوری دمکراتیک اسلامی» در اساسنامه مصوب شورای انقلاب که از طرف اعضای شورا تهیه شده بود نیز برای نظام آتی در نظر گرفته شد.
(59) بر این اساس در یک جمعبندی نهایی از این نگرش میتوان گفت هدف الگوی نوسازی امام خمینی(س) که به وسیله جریان غالب در مجلس خبرگان حمایت میشد اسلامی کردن همه ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و اجتماعی کشور بود که دارای وجوه اختلاف و اشتراک با الگوهای دیگری همچون غربی کردن (60) یا «مدرنیسم اسلامی» (61) (که مبتنی بر تطبیق مفاهیم اسلامی بر الگوی مدرنیستی است) میباشد.
در داخل مجلس سحابی (عضو نهضت آزادی و نماینده تهران) از موضع حداقلگرایان دینی، ضمن تأکید بر اینکه نظارت اسلامشناسان در اصل شورای نگهبان قابل قبول است گفت: اما ولایت فقیه نوعی حاکمیت و سرپرستی بدون رقیب در مقابل دولت است و قابل قبول نیست زیرا اولا هیچ فردی معصوم نیست ثانیا قدرتی در مقابل دولت است و جامعه را به دو قطب تقسیم میکند و نظم جامعه را به هم میزند ثالثا روحانیت را در قدرت قرار میدهد و آنها مجبورند مروج دین دولتی شوند که این باعث افول اسلام و جدایی روحانیت از مردم میگردد."