چکیده:
با توجه به گسترش چشم گیر بنیادگرایی اسلامی در پاکستان در دو دهه ی اخیر، هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل فکری ضدیت و دشمنی طالبان نسبت به شیعیان است. به همین منظور پژوهش حاضر این فرضیه را مورد ارزیابی قرار داده است که محیط اجتماعی پاکستان، استفاده ی ابزاری دولت های پاکستان از گروه های بنیادگرا و رهبران آن، همچنین مداخله ی دولت های خارجی ،به ویژه عربستان، در ترویج وهابیت و ترکیب آن با «دیوبندیسم»، عامل ضدیت گروه های اسلام گرا ،خصوصا طالبانیسم، با شیعیان شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که طالبانیسم جنبشی است متشکل از نیروهایی که از لحاظ فکری از خارج از مرزهای پاکستان، خصوصا عربستان تغذیه می شوند و مکتب دیوبندیسم و وهابیت، بر رادیکالی شدن طالبان و ضدیت با شیعیان تاثیر عمیقی گذاشته است.
Given the substantial spread of Islamic fundamentalism in Pakistan in the past two decades, this article studies the roots of Taliban opposition against Shia. Our findings show that Taliban movement intellectually is fed from outside of Pakistan. The influence of Deobandism opinions on Taliban and the Saudi government's efforts to promote the radical Wahhabi in Pakistan are considered as roots for opposing the Taliban against the Shi'ites.
خلاصه ماشینی:
com"/> دکتر احمد رشیدی استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه مازندران صفیالله شاه قلعه کارشناس ارشد علوم سیاسی و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی کمیجان چکیده با توجه به گسترش چشمگیر بنیادگرایی اسلامی در پاکستان در دو دههی اخیر، هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل فکری ضدیت و دشمنی طالبان نسبت به شیعیان است.
به همین منظور پژوهش حاضر این فرضیه را مورد ارزیابی قرار داده است که محیط اجتماعی پاکستان، استفادهی ابزاری دولتهای پاکستان از گروههای بنیادگرا و رهبران آن، همچنین مداخلهی دولتهای خارجی ،بهویژه عربستان، در ترویج وهابیت و ترکیب آن با «دیوبندیسم»، عامل ضدیت گروههای اسلامگرا ،خصوصا طالبانیسم، با شیعیان شده است.
بررسی و تحقیق در شبه قارهی هند و پاکستان از آغاز اسلام تاکنون، به سبب نشیب و فرازهای این مذهب و بهخصوص سیر تاریخ اسلام و کارهایی که به دست شیعیان انجام گرفتهاست، اهمیتی ویژه دارد؛ زیرا پیشرفت، ترویج و اشاعهی تشیع و تصوف اسلامی علاوه بر دیگر عوامل، مرهون کوششهای علما، عرفا، مبلغان ایرانی و کتابهای فارسی است.
عوامل ذهنی و فکری نیز در بروز نارضایتی، به دلیل بیتوجهی به ارزشهای دینی مردم، تأثیر گذاشت ؛ این عوامل همچنین در نحوهی تکوین انقلاب، به دلیل وجود آموزههای انقلابی و تحولگرا، نقش برجستهای داشت ، و همین مسئله بر گروههای اسلامی منطقه از جمله پاکستان تاثیرگذار بوده است.
فرقههای اهل تسنن در راستای گسترش اندیشههای خود در میان مردم، بهویژه جوانان پاکستانی دست به ایجاد مدارس مذهبی و تلاش برای توسعهی هر چه بیشتر این مراکز پرورش فکری نمودند، به طوری که در حال حاضر حدود ده هزار مدرسهی دینی در سرتاسر پاکستان وجود دارد که گفته میشود احساسات فرقهگرایی را در میان طلاب خویش قوت میبخشند.