چکیده:
نظریة شعرشناسی شناختی نظریه ای دربارة ادبیات ارائه می دهد که بر زبان متون ادبی و نوع چیدمان واحدهای زبانی مبتنی است و همچنین ، بر شگردهای زبانشناسی شناختی ازجمله استدلال قیاسی استوار است . بر اساس چارچوب نظری مارگریت فریمن (٢٠٠٠)، هر متن دارای سه سطح نگاشت ویژگی ، نگاشت رابطه ای و نگاشت نظام است . در سطح اول، دریافت شباهت میان اشیاء بررسی می شود. در سطح دوم، روابط میان اشیاء واکاوی می شود و در سطح سوم، تشخیص الگوهای موجود به واسطة روابط میان اشیاء که امکان تعمیم را برای ساختار بسیار انتزاعی تر ایجاد می کند. در این پژوهش ، برای بررسی عملکرد این نظریه ، به بررسی شعری از احمد شاملو می پردازیم . این مقاله درصدد یافتن پاسخ این پرسش است : نظریة شعرشناسی شناختی چگونه می تواند به مثابة یک نظریة ادبی مناسب برای تحلیل سازمند و خوانش اثر عمل کند؟ فرضیة مقاله این است که هر نظریه ای باید دارای هفت معیار باشد که به مثابة نظریه ای مناسب تلقی شود و شعرشناسی شناختی ابزار قدرتمندی برای ایجاد تمایز میان کارکرد زبانی و کارکرد شعری فراهم می کند و مهارتهای عمومی نگاشت که توانایی شناختی را برای تولید و تفسیر استعاره تشکیل می دهند، از پایه های این نظریه هستند که می توانند بینش ها و محدودیت های نقد ادبی سنتی را روشن کنند. همچنین ، کاربرد شعرشناسی شناختی می تواند سبک ادبی را مشخص و ارزیابی کند. هدف اصلی پژوهش ، نشان دادن چگونگی تفاوت میان زبان و ساختار شعر با زبان روزمره یا دیگر ژانرهاست و اینکه چگونه خوانش نظام مند هر شعری، با توجه به «نگاشت نظام»، رخ می دهد.
خلاصه ماشینی:
این مقاله درصدد یافتن پاسخ این پرسش است : نظریة شعرشناسی شناختی چگونه می تواند به مثابة یک نظریة ادبی مناسب برای تحلیل سازمند و خوانش اثر عمل کند؟ فرضیة مقاله این است که هر نظریه ای باید دارای هفت معیار باشد که به مثابة نظریه ای مناسب تلقی شود و شعرشناسی شناختی ابزار قدرتمندی برای ایجاد تمایز میان کارکرد زبانی و کارکرد شعری فراهم می کند و مهارتهای عمومی نگاشت که توانایی شناختی را برای تولید و تفسیر استعاره تشکیل می دهند، از پایه های این نظریه هستند که می توانند بینش ها و محدودیت های نقد ادبی سنتی را روشن کنند.
در پاسخ به این پرسش ، با بررسی شعر مورد نظر شاملو مشخص می شود که این نظریه 1 euven sur مبنای مناسبی برای نظریة ادبی می تواند باشد؛ چرا که هفت معیار مورد نظر فریمن را برآورده می کند؛ همچنین از آنجایی که متون ادبی محصول درک ذهن هستند و تفسیرهایی که از متون ادبی صورت می گیرند در این بافت ایجاد شدهاند، این نظریه می تواند نشان دهد چه ویژگی هایی در یک اثر هست که آن را از آثار دیگر مؤلفان متمایز می کند و برای مثال، شعری را شاملوگونه رقم می زند.
بر اساس الگوی نظام که بر همة عناصر شعر تعمیم می یابد، ازجمله بالا/ پایین ، طرب/ غم ، زنده/ مرده، آغاز/ پایان، عروس/ ینگه ، داماد/ آز و غیره، این جنبه از نظریة شعرشناسی شناختی قادر به پیشگویی بخش های ناگفتة متن در زمانی پیش رو است .