چکیده:
این مقاله ، ابتدا به معرفی عواملی می پردازد که در شکل گیری موسیقی فیلم به عنـوان یک رسانه و رشد زیبایی شناسی آن موثر بودهاند، و سپس ، از عناصری نام می برد کـه سینما و موسیقی را به هم نزدیک می کنند. آنگاه معلوم می کنـد کـه چـه عـواملی در آهنگسازی برای فیلم ، استخوانبندی موسیقی را شکل می دهنـد. مقالـه ، ضـمن طـرح دیدگاههای چند تن از موسیقیدانان و نظریه پردازان در زمینه موسیقی فیلم ، ویژگی های کار آهنگساز فیلم را برمی شمارد و در انتهـا، معیارهـا و مـلاکهـای زیبـایی شناسـی موسیقی فیلم را معرفی می کند.
خلاصه ماشینی:
چون بر خلاف آنچه در موسـیقی امکـان دارد، در فیلم نمی توان ضرباهنگ را در همه حال، به صورت توالی زنجیرواری از طـولهـای زمانی محض تجزیه کرد (چون ماده خام موسیقی تنها صداسـت و بـا اعـضای شـنوایی سروکار دارد، متغیرهای ریتمیک آن هم فقط جنبه صوتی یا شنیداری دارد، اما در مـورد فیلم ، به ویژه ضرباهنگ فیلم صدادار، وضع پیچیدهتر اسـت ) زیـرا ضـرباهنگ فـیلم ، در واقع حاصل جمع تمام متغیرهایی است که از همراهی صداها با ترکیب هـای گونـاگونی از تصویر متحرک ، تصویر بی حرکت و تدوین ناشی می شود.
در عمومی ترین حالت ، وقتی آهنگساز برای تصنیف موسیقی با فیلم تدوین شدهای ـ که همه صداها را به جز موسـیقی دارد ـ روبـه رو مـی شـود، پـیش از اقـدام بـه نوشـتن موسیقی آن فیلم موارد یا جنبه های کلی زیر را در نظر می گیرد: ١.
ایجاز در بیان و صرفه جویی در زمان موسیقی : چه تمهیدی باید به کار بست تـا بافـت موسیقی ، ساده و به دور از پیچیدگی باشد، بر تصویر غلبه نکند و در کمترین زمـان اسـتفاده 11 از همان دستمایه های اصلی یا اولیه استفاده شود هانس آیسلر و موسیقی فیلم اما در زمینه ساختار و نوع کاربرد موسیقی در فیلم ، نظریه هانس آیسلر (آهنگـساز آلمـانی و نظریه پرداز موسیقی فـیلم ) بـا توجـه بـه اینکـه نتیجـه تجـارب عملـی متعـدد او در زمینـه آهنگسازی برای فیلم های برجسته تجربـی ، مـستند و داسـتانی اسـت و در ضـمن از تبیـین علمی و نظری منسجمی نیز برخوردار است ، پـس از گذشـت نـیم قـرن از ارائـه ، همچنـان جلب نظر می کند (این نظریه ضمن برشمردن ویژگی های موسـیقی فـیلم ، بـه مهـارتهـا و توانایی های آهنگساز فیلم نیز اشاره دارد).