چکیده:
نگارنده در این مقاله ابتدا مفهوم هویت را از منابع مختلف لغات استخراج و آن
را به دو سطح فردی و جمعی تقسیم کرده است. منظور نویسنده از هویت فردی، انسان و از
هویت جمعی، امت است. سپس عوامل مؤثر بر این دو سطح از دیدگاه امام خمینی را مورد
بررسی قرار داده است. در سطح فردی هویت از دیدگاه امام خمینی به دو نقش مهم
هستیشناسی ـ جهانبینی و انسانشناسی بر دیدگاه وی نسبت به هویت اشاره شده است. در
ادامه از دیدگاه امام خمینی به ویژگیهای ذاتی انسان اشاره شده که عبارتند از:
جامعیت و لایتناهی بودن انسان،
دو بعدی بودن انسان، فطرت کمالگرایانة انسان و آزادیخواهی انسان.
خلاصه ماشینی:
"به گفتة مطهری مرکب طبیعی خود دو گونه است گاه به معنای ترکیب تنها و اندامهاست و گاه به معنای ترکیب در روحها، اندیشهها، عاطفهها، خواستها و ارادههاست که به نظر ایشان اسلام بر ترکیب نوع دوم تأکید دارد و در واقع اسلام جامعه را مرکب حقیقی طبیعی از روحها و اندیشهها میداند و به گفتة وی همچنانکه عناصر مادی در اثر و تأثیر و تأثر با یکدیگر زمینة پیدایش یک پدیدة جدید را فراهم مینمایند و به اصطلاح فلاسفه، اجزای ماده پس از فعل و انفعال و کسر و انکسار در یکدیگر و از یکدیگر، استعداد صورت جدیدی مییابند و به این ترتیب مرکب جدید حادث میشود و اجزاء با هویت تازه به هستی خود ادامه میدهند، افراد انسان که هر کدام با سرمایهای فطری و اکتسابی از طبیعت وارد زندگی اجتماعی میشوند، روحا در یکدیگر ادغام میشوند و هویت روحی جدیدی که از آن به «روح جمعی» تعبیر میشود، مییابند.
اولا، جامعه به حکم اینکه خود از نوعی حیات مستقل از حیات فردی برخوردار است ـ هر چند این حیات جمعی وجود جدایی ندارد و در افراد پراکنده شده و حلول کرده است ـ قوانین و سننی مستقل از افراد اجزای خود دارد که باید شناخته شود و ثانیا، اجزای جامعه که همان افراد انسانند ـ بر خلاف نظریة ماشینی ـ استقلال هویت خود را ولو به طور نسبی از دست داده و حالت ارگانیزه پیدا میکنند، ولی در عین حال استقلال نسبی افراد محفوظ است، زیرا حیات فردی و فطرت فردی و مکتسبات فرد از طبیعت، به کلی در حیات جمعی حل نمیگردد و در حقیقت مطابق این نظریه، انسان با دو حیات و دو روح و دو «من» زندگی میکند، حیات و روح و «من» فطری انسانی فردی که مولود حرکات جوهری طبیعت است و حیات و روح و «من» جمعی که مولود زندگی اجتماعی است و در «من» فردی حلول کرده است و علیهذا بر انسان، هم قوانین روانشناسی حاکم است و هم سنن جامعهشناسی [مطهری بیتا: 326]."