چکیده:
مقاله حاضر با هدف ارائه پژوهش های جدید ( ٢٠٠٧) درباره تاثیرات خشونت تلویزیونی نگاشته شده است . در این مقاله پس از تعریف خشونت ساختگی و تمایز میان آن و خشونت واقعی و بیان نظریه های اصلی موجود در مورد تاثیرات نمایش خشونت ، به بررسی برخی از پژوهش های صورت گرفته درباره تاثیرات خشونت ساختگی پرداخته شده است . همچنین حوزه پژوهشی جدیدی به نام «قربانیسازی ثانویه »؛ که به حوزه اخلاق رسانه مرتبط است ، مطرح شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است . آنچه جمع بندی نتایج پژوهش های گوناگون نشان میدهد، این است که رسانه در صورتی میتواند سبب عملی خشونت بار شود که زمینه های اجتماعی مناسب با پرخاشگری و خشونت فراهم باشد.
خلاصه ماشینی:
جامعه علمی بر این امر متفق است که خشونت رسانه ای به طور قطع میتواند واجد تأثیرات منفی در برخی گروه های دارای مشکل و مستعد انجام خشونت ، مانند کودکان و نوجوانانی باشد که خانواده هایی از هم پاشیده دارند.
اما مطالعات متعددی منتشر شده است که یافته های آنها از این فرضیه حمایت میکنند که برای برخی مخاطبان بزرگسال ، در برخی شرایط ، تماشای خشونت ساختگی میتواند خشونتی را که در محیط طبیعی رخ میدهد، تبیین کند.
ارزیابیای که به تازگی از ضرایب همبستگی مطالعات میدانی به عمل آمده است ، واجد نکات ارزشمندی است زیرا با بررسی یافته های این تجربه ها میتوان این واقعیت را اثبات شده دانست که افراد پرخاشگر، نه تنها مضامین پرخاشگرانه را ترجیح میدهند بلکه مصرف این مضامین برای آنان روندی خود تقویت کننده است .
در پاسخ به پرسش مربوط به شرایط سنی و تأثیر خاص فیلم های خشن برکودکان و نوجوانان ، اکثر پاسخگویان ، کودکان زیر دوازده سال را موضوع اصلی این تأثیرات دانستند (٨٢ درصد روان شناسان و ٦٣درصد روان پزشکان ) اما این نکته نیز که تأثیرات رسانه را نمیتوان به یک محدوده سنی خاص محدود کرد، مورد توافق عموم قرار داشت .
اگر تجربیاتی که پاسخگویان در این زمینه گزارش کرده اند، حقیقت داشته باشد و مبتنی بر پیش داوری نباشد، مصرف خشونت را از سوی کودکان و نوجوانان باید با روشی غیر از آنچه به طور عادی در مباحثات عمومی مطرح میشود مورد ارزیابی قرار داد.
), Handbook of socialization theory and research, Chicago.
(1995) Eine Expertenbefragung bei Richtern und Staatsnwalten, Mainz.