چکیده:
ارزیـابی و تعیـین اهمیـت و جایگـاه هـر یـک از راهبردهـای سـازمانی ، تـاثیر بـه سـزایی در تصمیم گیریهای راهبردی، تخصیص منابع و طرحهای توسعه رسانه ملی دارد، در این میـان، اگـر چه روشها و الگوهای متعددی برای سنجش و ارزیابی عملکرد سازمان وجود دارد، مسئله مهمی که در استفاده از آنها مطرح می شود، این است که کدام روش نزدیکترین تخمین به واقعیت را در اختیار کاربران و مدیران رسانه قرار می دهد. روش سنجش متوازن (بی .اس.سی ) را می توان ازجمله روشهای نوین ارزیابی یکپارچه عملکرد سازمان دانست که با رویکردی متوازن به ابعاد مختلـف سازمان ، راهبردهای سازمانی را به راهکارهای اجرایی ترجمه می کند. بـر همـین اسـاس، در ایـن پژوهش ضمن معرفی مدلی جامع برای سنجش متوازن عملکرد رسـانه ملـی ، ترکیـب بهینـه ای از شاخص های کمی ارزیابی عملکرد به روش سنجش متوازن ارائه شده و در چارچوب نظرسنجی از خبرگان، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی ، شاخص های ارزیابی متوازن شـبکه خبـر سـیما رتبه بندی شدهاند. نتایج نشان داد که بین بخش های سه گانه مدل سنجش ارزش عمومی در ارزیابی عملکرد شبکه خبر تفاوت معنی داری وجود دارد، در این میان، شاخص های مربوط به خلق ارزش عمومی بیشترین اهمیت را دارند، شاخص های مربوط به ظرفیت عملیاتی در رتبه دوم و در نهایت ، شاخص های مربوط به توسعه پشتیبانی در رتبه سوم قرار می گیرند.
خلاصه ماشینی:
com تاریخ دریافت : ٨٨/٩/١١ تجدید نظر: ٨٩/٢/٤ پذیرش نهایی : ٨٩/١٠/١٩ مقدمه در سالهای پایانی قرن بیستم ، صاحبنظران به ایـن نکتـه مهـم اشـاره کردنـد کـه همـه جنبــــه های مالی ، کیفیت ، مشتری، قابلیت های محوری، فرایندها و نیروی انسانی مهـم هستند و می توانند نقشی در ایجاد ارزش در سازمان ایفا کنند اما هر یک از این عوامـل ، تنها نماینده یک جزء از شبکه فعالیت ها و فرایندهای مدیریت هستند و تمرکز بـر یکـی از آنها موجب بهینه سازی جزئی به قیمت اهداف و راهبردهای وسیع تر سازمان می شود، در طول این سالها کنفرانس های متعددی برگزار شد تا معیارهای ارزیابی و کاربرد آنهـا مورد بحث قرار گیرد، نتایج مباحث مطرح شده بیانگر این واقعیت بود کـه سـنجه هـای منفرد و قائم به ذات، در نهایت در توانایی خـود بـرای تـشریح و مـدیریت فراینـدهای ارزش آفرین در یک سازمان بـا محـدودیت مواجهنـد، زیـرا ارزش سـازمانی از طریـق افزایش سنجه های مربوط به یک دارایی نامشهود یا فرایند داخلی مـشخص نمـی شـود، بلکه از طریق مرتبط ساختن تغییرات ایـن سـنجه هـا بـه نتـایج و دسـتاوردهای نهـایی می توان به نحوه تغییر در ارزشهای سازمانی پی برد، از سال ١٩٩٦ به بعد، بـا تغییـرات ایجاد شده در نگرش مدیران، نـه تنهـا انقلابـی در ارزیـابی عملکـرد ایجـاد شـد بلکـه شیوههای سنجش عملکرد و شاخص های آن نیز دچار تغییر شدند، به ایـن ترتیـب کـه سیستم های نوینی از ارزیابی عملکرد در دو گروه مبتنی بـر زمـان (نمـودار نیمـه عمـر، کسب سود از طریق مدیریت زمان و سرمایه گذاری، مدل چرخه زمانی مبتنی بـر ارزش و ...