چکیده:
هدف: درخودماندگی اختلالی تحولی است که مشخصه آن وجود ناهنجاری در رفتار اجتماعی، زبان و شناخت است. با وجود آنکه بیش از 25 درصد کودکان درخودمانده بی کلام هستند، اما برای بهبود وضعیت کلامی آنها هنوز راه کارهای مداخله ای و بالینی کافی ارائه نشده است. این پژوهش اولین بار براساس خصوصیات نوایی زبان فارسی، تاثیر روش آواز آهنگین را با اقتباس از مدل آلبرت، هلم و اسپارکس (1973) طراحی وتاثیر آن را بر کیفیت گفتار این کودکان بررسی کرده است. از آنجاکه تاثیر این روش بر سایر زبان ها اثبات شده، هدف این پژوهش آن است که با اجرای این روش، گامی درجهت تسهیل مشکلات گفتاری کودکان درخودمانده فارسی زبان برداشته شود.
روش : این پژوهش از نوع کاربردی و نیمه تجربی است. پس از پژوهش آزمایشی که روی یک کودک درخودمانده 10 ساله به صورت موردی و در مدت یک ماه انجام شد و نتایج موثری به دست آمد، 13 نمونه (نه نفر بی کلام) درمرکز اوتیسم اصفهان به صورت نمونه دردسترس انتخاب شدند. شاخص های کیفیت گفتار آنها شامل میانگین طول پاره گفتار، تعداد فعل، سرعت گفتا رتوصیفی و درصد پژواک گویی به صورت مصاحبه مستقیم و آوانگاری نمونه های گفتاری محاسبه و رشد مهارت های گفتاری و زبان بیانی آنها نیز با آزمون سنجش رشد نیوشا ارزیابی شد. همه شاخص ها دوبار به صورت پیش آزمون و پس آزمون بررسی و تحلیل آماری شدند و هر آزمودنی به عنوان کنترل خودش ارزیابی شد. شایان ذکر است که روش آواز آهنگین به مدت چهار ماه و در قالب 48 جلسه20 تا30 دقیقه ای (سه روز درهفته) اجرا شد.
یافته ها: بعد از اجرای روش آوازآهنگین، شاخص های کیفیت گفتار پیوسته، میانگین طول پار ه گفتار، تعداد فعل، سرعت گفتارتوصیفی به صورت معنا داری افزایش (001/0=p) و درصد پژواک گویی یا اکولالیا به صورت معنا داری کاهش یافت(007/0=p). پیشرفت مهارت های گفتاری و زبان بیانی کودکان نیز درآزمون رشد نیوشا چشمگیر بود.
نتیجه گیری: روش آواز آهنگین بر شاخص های کیفیت گفتارکودکان درخودمانده تاثیرمثبت دارد، بنابراین توصیه می شود از این روش به عنوان یکی از درمان های مکمل در گفتاردرمانی این کودکان استفاده شود.