چکیده:
مسئله هبوط انسان از عالم علیا به عالم سفلی و آرزوی بشر برای بازگشت به عالمی که در عهد ازلی بدان تعلق داشته است، از اساسی ترین مباحث فلسفی ـ عرفانی در آثار بسیاری از فیلسوفان الهی است. با مطالعه آثار فلسفی ـ عرفانی ملاحظه می گردد که برداشت های گوناگونی در سیر مراحل نزول و سقوط، متناسب با اندیشه و نوع برداشت آنان مورد اشاره قرار گرفته است.جهت آشنائی با تمایز ها و تفاوت های این موضوع عرفانی در دو حوزه جغرافیائی شرق و غرب، دو شخصیت به نام و مطرح عرفانی یعنی افلوطین به عنوان پدر عرفان غربی، و شیخ شهاب الدین سهروردی بنیان گذار مکتب اشراقی در شرق مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته اند. علی رغم تشابه های اندیشه ای در مراحل سیر و سلوک، مهم ترین تمایز را می توان در استناد عرفان افلوطین بر انگاره های عقلی و عدم ابتنا بر دین دانست و در مقابل عرفان سهروردی را عرفانی مبتنی بر دین و متاثر از آموزه های وحیانی قلمداد نمود.
The fall of human from heavens to the inferior world and human longing for returning to the world to which he belonged from eternity is among the most fundamental philosophico-mystical issues that could be found in the works of many divine philosophers. Study of the philosophico-mystical works indicates that in the process of decline and fall، various inferences have been drawn by the philosophers that are rooted in their thoughts and perceptions. In order to get to know the distinctions and differences of this mystical subject in two geographic areas of East and West، a comparative study has been taken up on two famous figures of mysticism i.e. Plato، known as the father of the west mysticism and Sheikh Shahaboddin Suhrawardi، the founder of Ishraqi School in the East. Despite of the similarities of thoughts in respect to the stages of the journey towards God، the most important distinction is the fact that Platos mysticism is invoked by intellectual patterns and lack of religious bases while Suhrawardis mysticism is based on religion and influenced by revelation teachings.
خلاصه ماشینی:
"البته کیفیت هبوط نفس را دقیقا بیان نکرده است و این خود یکی از اسرار است؛ ولی آنچه باید انسان بداند برنامه سفری است که در پیش دارد و شاید با مطالعه سیر بازگشت نفس، بتوان تا حدی از سیر نزولی نیز مطلع شد و در این راه اولا باید به انسان معرفت داد که بداند جهان ماده و نفوس و طبیعت بسیار بیارزش است و ثانیا جهان حقیقت چیست و چگونه میتوان به آن رسید و این نیز از طریق موعظه در ابتدا صورت میگیرد و پس از آمادگی شخص، باید راه خروج از غار زندگی مادی را به او نشان داد.
/ نمودار منظومه فکری افلوطین در قوس نزول و صعود اندیشههای عرفانی شیخ شهابالدین سهروردی برجستهترین و مهمترین اثر عرفانی شیخ شهابالدین کتاب حکمة الاشراق است که در آن رموز حکمت و اسرار آن بیان گردیده و مراحل سیر و سلوک نفس را از حضیض عالم ماده به اوج مراتب هستی، بهشیوه اشراقی توضیح داده است.
در مقابل قوس صعود قرار دارد که سیر کثرت به وحدت را نشان میدهد و راهنمایی است برای کسانی که پای در وادی سلوک میگذارند تا از عالم ماده وارد عوالم بالاتر شده، مراتب کمال را طی کرده و به وحدت کامل دست یابند.
او بهخلاف افلوطین برای اندیشیدن بهشیوه ارسطویی اعتقادی ندارد و معتقد است نفس انسان ابتدا در مشرق اصغر است که مرتبه ضعیف و نقطه آغاز سفر معنوی است؛ اما با تزکیه نفس و دوری از شهوات و لذایذ دنیائی بهتدریج از مغرب نفس فاصله میگیرد و به مشرق عالیتر صعود میکند؛ تا اینکه سرانجام به مشرق اکبر که نورانیت محض و نورالانوار است، میرسد."