چکیده:
امروز جامعه ما با شرایط اقتصادی ای دست و پنجه نرم می کند که از یکسو، افراد واجد شرایط بسیاری متقاضی دریافت وام قرض الحسنه هستند و از سوی دیگر، منابع کافی برای اعطای تسهیلات قرض الحسنه به این افراد وجود ندارد. اما با توجه به آنکه بانک قرض الحسنه با هدف گسترش معارف و مبانی شرع مبین اسلام و فرهنگ قرض الحسنه و تعمیق هرچه بیشتر این سنت حسنه در جامعه، به ویژه احیای مطلوب مبانی اقتصادی اسلامی در نظام بانکی کشور، تاسیس شده است، به نظر ضروری می رسد تلاش شود این بانک بر مشکل کمبود نقدینگی خود فائق آید. در این راستا، در این مقاله تلاش می شود به روش تحلیل منطقی اولا نشان داده شود که این مشکل می تواند ناشی از سازوکار فعلی مورد استفاده در بانک قرض الحسنه در اخذ سپرده و اعطاء تسهیلات قرض الحسنه باشد. ثانیا سازوکارهای دیگری وجود دارد که مبتنی بر انتشار اوراق صکوک بوده و از طریق آنها کمبود سپرده بانک قرض الحسنه می تواند تا حدی برطرف گردد. قابل ذکر است که این مقاله حل مسئله بانک قرض الحسنه را در دستور کار خود داشته و لذا مبتنی بر رد یا تایید فرضیه نمی باشد. در این راستا نشان داده می شود که چگونه بانک قرض الحسنه با نقش آفرینی در یکی یا بیشتر از اجزاء و ارکان اساسی صکوک می تواند بر مشکل نقدینگی خود فائق آمده و اسباب توسعه قرض الحسنه را فراهم آورد.
خلاصه ماشینی:
"3. جذب نقدینگی قرضالحسنه به کمک ابزار مالی اسلامی همانطور که در مقدمه بیان شد، با فرض دخیل بودن انحصاری علل اقتصادی در عدم استقبال شایان توجه مردم در امر سپردهگذاری قرضالحسنه، در بین صاحبان سرمایه احتمالا دیگر کسی یافت نمیشود که پولش را قرضالحسنه بدهد؛ یعنی پولش را در جایی سرمایهگذاری نماید که هیچ سودی عایدش نمیشود، اگرچه که ریسکی هم متوجه او نیست؛ زیرا اگر تمایل داشت تا به حال این کار را کرده بود؛ لذا وضعیت سپردهگذاری در بانک قرضالحسنه به همین منوال باقی خواهد ماند.
به بیان دیگر، اگرچه در بین صاحبان سرمایه احتمالا دیگر کسی یافت نمیشود که با سازوکار فعلی پولش را قرضالحسنه بدهد، اما این بدان معنا نیست که دیگر کسی یافت نمیشود که حاضر باشد در راستای امر الهی، مقدس و خیرخواهانه قرضالحسنه برای مثال از بخش ناچیزی از سود و عایدی پولش صرفنظر نماید و برای مثال این، فرض بسیار قابل تصوری است که بسیاری از افراد تمایل داشته باشند بخشی از عایدی (و نه اصل پول) خود را صرف قرضالحسنه نمایند؛ برای مثال، ممکن است فردی پولش را قرضالحسنه ندهد، اما حاضر باشد پولش را به مضاربه داده و از طیب نفس بپذیرد که از فرضا بیست درصد سود این عقد مضاربه که به او خواهد رسید، پنج درصدش را تحویل نگرفته و در اختیار بانک قرضالحسنه قرار دهد تا بانک آن را به نیازمندان قرضالحسنه بدهد."