چکیده:
یکی از کاربردهای قاعده بسیطهالحقیقه علاوه بر اثبات وحدانیت حق تعالی اثبات «حیات» در تمام مراتب هستی و کاربست آن در حوزه زیست محیطی می باشد. همان طور که وجود، یک حقیقت واحد ساری است که به نحو تشکیک در همه موجودات جریان دارد، صفات ذاتی و حقیقی آن نظیر علم، اراده، قدرت و حیات نیز در همه موجودات سریان دارد. بنابراین همان گونه که همه موجودات از فیض وجود بهره مندند، از صفات او که عین ذات اوست، نیز بهره مند هستند. به عبارت دیگر، همه موجودات حتی جمادات نیز دارای حیات، علم، اراده و قدرت می باشند. بر این اساس، کل هستی از قوس صعود هستی تا اخس مراتب وجود، زنده و دارای حیات می باشند. در این پژوهش سعی داریم ضمن تشریح و تبیین قاعده بسیط الحقیقه و تبیین نظریات رایج زیست محیطی به نقد هر یک از این نظریات بر اساس قاعده مذکور بپردازیم. برآیند این نقد و بررسی، طرح نظریه بدیع ملاصدرا در حوزه اخلاق زیست محیطی خواهد بود.
A philosophical rule which is of prime importance in transcendent wisdom is the rule expressed as basit ul-haqiqah koll ul-ashya wa laysat bi shayin minha، the simple truth is all things and، at the same time، it is none of them for adducing the unity of God، it has other applications which could be obtained through enumerating its latent features. Among these features is the proof of to the environmental field. As it is known that existence is a single transmissible reality which flows into all creatures in gradation، itsessential and actual attributes such as knowledge، will، power and life are flown in all of the creatures. Therefore، all of the creatures not only enjoy the grace of the existence but also they enjoy its characteristics which are nothing but its mere inherence. In other words، all of the creatures، even inanimate objects، also have life، knowledge، will and power. Accordingly، whole of the existence، from the highest rank to the lowest levels، are alive and of life. The paper intends to explain the rule along with introducing theproposed environmental theories and then، to criticize each one of the theories in the mentioned rule. The result of this criticism is introducing the Molla Sadra.
خلاصه ماشینی:
شاید بتوان گفت در کنار همه مشخصات و ممیزات نظریه اخلاق زیستمحیطی که بر قاعده بسیطالحقیقه مترتب است، شاخصی که این قاعده را برجسته میکند، کمال وجودی «حیات» است که کل مراتب هستی اعم از حیوان، نبات و جماد را دارای ارزش ذاتی و منزلت اخلاقی خاصی معرفی کرده است و جزء جزء هستی حتی جمادات دارای حیات هستند.
دوم اینکه، ملاصدرا در بیان این قاعده متافیزیکی خویش هیچگاه قصدی برای طرح نظریه اخلاقی درباره اموری نظیر اخلاق زیستمحیطی نداشته است؛ لکن آنچه ما را ترغیب نموده تا به چنین نظریهای در لابهلای آثار ایشان دست یابیم، نگرش مابعدالطبیعی جامعی است که وی به هستی داشته است.
با توجه به ویژگیهایی که در باب قاعده بسیطالحقیقه ذکر شد، طبیعت موردنظر ملاصدرا صرفا از انسان شروع و به کره زمین ختم نمیشود؛ بلکه وقتی گفته میشود «کل الاشیاء» و مراد کل کرات دیگر و همه کهکشانهای موجود در هستی است؛ چه اینکه واجبالوجود (وجود مطلق) مساوی با مطلق وجود است و این یعنی دائره شامل کل هستی میشود.
اخلاق زیستمحیطی موردنظر ما که طرح کلی آن در قاعده بسیطالحقیقه پردازش شده است، با پرداختی استعلایی به مسائل متافیزیکی همچون الهیات بالمعنی الاخص و ذکر کمالات وجودیای همچون: علم، ادراک، حیات و قدرت برای همه مراتب هستی (عالم ماده و غیر ماده) پیوندی ذاتی بین عالم متافیزیک و مسائل گوناگون آن با عالم فیزیک به همراه لوازم و خصائص آن برقرار نموده است.
آری، طبیعت معرفیشده در قاعده بسیطالحقیقه طبیعتی زنده، مدرک و تسبیحگو است که این نگاه صرفا محدود به کره خاکی زمین نمیشود (آنچنانکه در نظریات پنجگانه اخلاق زیستمحیطی گذاشت)؛ بلکه ملاصدرا با نگاه حداکثری، کل هستی را مخاطب خود قرار میدهد.