چکیده:
بعد از قرآن کریم، حدیث دومین منبع و سند دینشناسی و تعیینکنندهی راه سعادت انسانها است. تکیه بر این منبع حیاتبخش در برخی حوزههای دینپژوهی همچون فقه و بخشهایی از اخلاق بیشتر و گستردهتر است؛ زیرا اصول این دانشها در قرآن به اجمال و اشاره آمده و تفصیل آن را باید در حدیث یافت. این مقاله درپی آن است که با بررسی کتب حدیث و اصول به این سؤال پاسخ دهد که آیا حدیث در حوزهی اخلاق اعتبار دارد یا خیر؟ و در صورت اثبات، میزان تأثیرگذاری وقلمرو آن چه مقدار است؟ برای این منظور به برخی کتب مرجع اصول و احادیث باب اخلاق مراجعه شده است و در نهایت ضمن اثبات اعتبار حدیث در حوزهی علم اخلاق، این نتیجه بدست آمد که اخلاق هم در مقام ثبوت یعنی تعریف مفاهیم خودو هم در مقام اثبات یعنی تصدیق گزارههای خود به شدت نیازمند به حدیث است و حدیث پشتوانهای لازم برای اجرای احکام اخلاقی است
خلاصه ماشینی:
"ضرورت توجه به حدیث در اخلاق پس از اثبات اعتبار نسبی حدیث در حوزهی اخلاق، این سؤال اساسی مطرح است که با وجود عقل و حس در تشخیص گزارههای اخلاقی چه نیازی به حدیث است؟ به عبارت دیگر، آیا آگاهیهای برخاسته از عقل و حس در پاسخ به نیازهای اخلاقی انسان و رسیدن او به سعادت واقعی کافی نیست؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت: علوم و شناختهای جزئی و کلی قابل توجهی از سوی عقل و حس در اختیار ما قرار داده میشود که ارزنده و سودمند هستند و آدمی با بهرهگیری از آنها به مجموعهی بزرگی از معارف دست مییابد، اما عقل و حس از پاسخگویی به آن دسته از پرسشهایی که معنای زندگی و سعادت انسانی در گرو پاسخ به آنهاست، ناتوان است.
دیگر اینکه میزان تأثیرگذاری حدیث در دو حوزه از مسائل علم اخلاق مورد بررسی قرار گرفت و این نتیجه بدست آمد که طرفداران اخلاق دینی بر این باورند که به دلیل محدودیتهای عقل بشری، اخلاق هم در مقام ثبوت، یعنی تعریف مفاهیم خود و تعیین ارزشها و هدف ارزشهای اخلاقی و هم در مقام اثبات یعنی تصدیق گزارههای خود و حتی آگاهی از آنها به شدت نیازمند به حدیث است و حدیث را پشتوانهای لازم و ضروری برای اجرای احکام اخلاقی میدانند."