چکیده:
امثال و حکم در هر زبانی چه از نظر معنیشناسی چه از نظر واژهشناسی از اهمیت خاصی برخوردار بوده و هست. امثال قرآنی نیز که سراسر آمیخته با حکمت است، از دیرباز مورد توجه پژوهشگران علوم قرآنی قرار گرفته است. این توجه از قرون اولیهی اسلامی تا زمان حاضر روز به روز رو به فزونی بوده است. توجه به امثال قرآنی چنان مورد نظر بوده است که علاوه بر کوششهای پراکنده در کتب مختلف دینی و ادبی، بیش از شانزده اثر مستقل در این موضوع به رشتهی تحریر درآمده است. در ادب فارسی نیز اشعار بسیاری میتوان یافت که به عنوان مثل زبانزد است و با تعمق در این امثال میتوان به تأثیرپذیری سرایندگان آن از امثال قرآنی پی برد. این تأثیرپذیری ممکن است با برداشت مستقیم از الفاظ مبارک قرآن صورت گرفته باشد یا با الهام از آیات شریفهی قرآن. در این مقاله کوشش شده تا آیاتی را که به عنوان مثل معروف شدهاند، شناسایی و تأثیر آنها بر شعر فارسی بررسی گردد.
خلاصه ماشینی:
"سعدی فرماید: «تو آتش به نی در زن و در گذر که در بیشه نه خشک ماند نه تر» (سعدی، 1319: 295) امیر خسرو نیز میگوید: «آتش چو به شعله برکشد سر چه هیزم خشک و چه گل تر» (به نقل از؛ دهخدا، 1374، ج1: 18) ـ «یریدون لیطفؤوا نور الله بأفواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون: آنان میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند، ولی خدا نور خود را کامل میکند، هر چند کافران خوش نداشته باشند» (صف/8)، که مثل «آفتاب را به گل نتوان اندود» برگرفته از این آیهی شریفه است و شاعران از آن بسیار الهام گرفتهاند: «کسی کو با من اندر علم حکمت همسری جوید، همی خواهد که گل بر آفتاب روشن انداید» (ناصرخسرو، 1385: 191) ـ «یا أیها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمن والأذی...
این مثل نیز از امثالی است که در اشعار اکثر شاعران متجلی شده است: «درختی که تلخش بود گوهرا اگر چرب و شیرین دهی مر ورا» «همان میـوه تلخ آرد پـدیـد ازو چرب و شیرین نخواهی مزید» (به نقل از؛ صفا، 1363،ج404:1) «به کوشش نروید گل از شاخهی بید نه زنگی به گرمابه گردد سپید» (سعدی، 1319: 337) «عاقبت گرگزاده گرگ شود گرچه بـا آدمی بـزرگ شـود» (همو: 82) «درخت تلخ هم تلخ آورد بر اگر چه ما دهیمش آب شکر» (فخرالدین اسعد گرگانی، 1349: 78) ـ امثال قرآنی «..."