چکیده:
در مکتب اسلام، اعتقاد به خاتمیت به معنای به اتمام رسیدن ارسال انبیا، از جانب خداوند برای هدایت بشر می باشد و آخرین فرستاده الهی به عنوان پیامبر که شریعت مبین اسلام را بنا نهاد، حضرت محمد مصطفی| می باشد و پس از ایشان هیچ پیامبر دیگری ظهور نخواهد کرد. ازطرف دیگر باب نیازمندی بشر به هادیان الهی همچنان باز است و با توجه به محدودیت های معرفتی انسان، نمی توان او را به طور کامل مستغنی از آموزه های الهی و عالم بالا دانست. اینجاست که بحث ولایت و امامت که استمرار حرکت خاتم الانبیا و برطرف کننده نیاز بشر می باشد شکل می گیرد. حکمت متعالیه تفکر فوق را در چارچوب فلسفی و عقلی تبیین می کند. بر این اساس شبهه برخی روشنفکران که امامت را مغایر خاتمیت می دانند، بی اثر و بی نتیجه می نماید.
As is clearly understood by the teachings of Islam، prophecy has come into its end with the Prophet of Islam and، therefore، there may be no prophet after him. Yet، with regard to the man`s limitedness of knowledge، he would be in need of Divine leader for ever. Just it is at this point that the position of Imamate and guardianship as a necessityy finds its place for continuance of the mission of the Seal of the prophets. In this way، the human need of Divine leadership would be satisfied. Transcendent philosophy has explaind the problem in such a philosophical method by which intellectuals` demur of disagreement between Sealness and Imamate would be eradicated.
خلاصه ماشینی:
"(جوادی آملی، 1376: 73) <H2>ویژگیهای خاتمیت</H2> از مصادر روایی پیرامون مقام والای حقیقت وجودی حضرت محمد مصطفی| بهدست میآید که آن حضرت اولین مخلوق است؛ این مسئله بیانگر اوج قرابت آن حضرت به ذات واجبتعالی میباشد، بهطوریکه سایر موجودات و انسانها، جز ذوات پاک ائمه اطهار^ از این مرتبه محروماند: قال ابوجعفر×: ان الله اول ما خلق، خلق محمدا و عترته الهداة المهدیین ...
بنابراین در هر زمانی، بعد از زمان رسالت، وجود یک ولیای که براساس کشف و شهود خدا را عبادت کند و نزد او علم کتاب الهی و منابع علوم عالمان و مجتهدین باشد و دارای ریاست مطلقه باشد، ضرورت دارد، چه خلق اطاعت او کنند یا نه و چه او را اجابت کنند یا نه، این مقام برای او باقی است.
بنا به اصل فوق، انسان، موجود ممکنی است که فقر ذاتی نسبتبه علت دارد و این نیازمندی در همه ابعاد وجودی او بهویژه نیاز به هدایت و اتصال به عالم بالا نیز قابل تصور است، و مادام که زمین و زمان برپاست، و حیات انسانها ادامه دارد، وجود وسائطی که فیض الهی را استمرار بخشد نیز ضرورت دارد.
براساس حکمت متعالیه با خاتمیت پیامبر اسلام| ارسال نبی و انزال وحی تشریعی به اتمام میرسد، اما ولایت که باطن رسالت محسوب میشود، در ائمه اطهار^ همچنان ادامه دارد، و ارتباط آنان با عالم بالا از طریق الهامات غیبی و ارتباطات باطنی محفوظ میباشد."