چکیده:
جامعه بینالمللی در دهههای اخیر با وضعیتهایی روبهرو شده است که بهموجب آن، دولتها دست به اقدامات نظامی مستقیم علیه بازیگران غیردولتی مستقر در سرزمین کشور ثالث میزنند و این مسئله اغلب بر حاکمیت کشورهای مستقل تاثیر میگذارد و باعث طرح سوالات حقوقی در مورد مشروعیت این اقدامات میشود. منشا تهدیدات علیه صلح و امنیت بینالمللی در گذشته، محدود به اختلافات و منازعات بین کشورها بود اما امروزه گستره این تهدیدات به درون مرزهای ملی منتقل شده است بهطوریکه بازیگران غیردولتی، طرحریزی چنین اقداماتی را بر عهده دارند. در پاسخ به این تهدیدات، دول قربانی، به حق دفاع مشروع در برابر عملیاتهای مسلحانه گروههای مخالف (بازیگران غیردولتی) استناد میکنند. رویه دولتها نوعا مخالف برداشتهای دیوان بینالمللی دادگستری است. در میان دکترین نیز اتفاقنظر مشاهده نمیگردد. در این نوشتار از یک طرف به واکاوی مشروعیت این حق و از طرفی دیگر، حقوق و تکالیف دولتهای میزبان این بازیگران پرداخته میشود تا تحولات اخیر در پرتو قواعد استقراریافته بهنحو روشنی تبیین گردد.
Since 1990 the international security law has undergone deep changes. As an example, the use of force by states against non-state actors have most frequently involved the neighboring or third states. These situations pose several questions about the legitimacy of such reactions endangering the sovereignty of other states. Victim states using force justify their actions in the name of self-defense. In practice, we consider less opposition by the international community as well as the ICJ in order to treat these measures illegal. Considering the doctrine, we observe a real divergence among famous scholars. By noting several cases before the international tribunals, in particular in ICJ we try to analyze the legality and legitimacy of the use of force by aggressor states against the territorial integrity of others under the existing rules of international law
خلاصه ماشینی:
2. تأثیر معیار انتساب در اعمال حق دفاع مشروع علیه بازیگران غیردولتی همانطور که اشاره شد، اگرچه این تفسیر مورد پذیرش قرار گرفت که بازیگران غیردولتی طبق مادۀ 51 میتوانند مسئول ارتکاب حملۀ مسلحانه باشند و به تبع آن، کشور قربانی، مجاز به توسل به دفاع مشروع باشد، اجرای این حق، فینفسه کشور قربانی را مجاز نمیکند که حاکمیت کشور دیگر را ـ مثلا با حمله به سرزمین آن کشور ـ نقض کند، حتی اگر هدف آن اقدامات، صرفا سرکوب بازیگر غیردولتی (نه خود کشور میزبان) باشد.
4. کشور میزبان ممکن است قادر به اعمال کنترل بر روی بازیگران غیردولتی نباشد به این دلیل که قلمرو یادشده، یا تحت کنترل شورشیان است یا اینکه مقامات مرکزی، بیشتر از آن قادر به اقدام و ادارۀ مطلوب Jorg Kammerhofer, The Armed Activities Case and Non-State Actors in Self-Defence Law, Lieden Journal of International Law, vol.
Murphy, Contemporary Practice of the United States Relating to International Law, Legal Regulation of Use of Force: Terrorist Attacks on World Trade Center and Pentagon, 96 AJIL 237 (2002), p.
Trapp, Kimberley, Back to Basics: Necessity, Proportionality, and the Right to Self-Defence against Non-State Terrorist Actors, International and Comparative Law Quarterly, vol.
, Contemporary Practice of the United States Relating to International Law, Legal Regulation of Use of Force: Terrorist Attacks on World Trade Center and Pentagon, 96 AJIL 237 (2002).