چکیده:
منطقهی ژئوپلتیکی خلیج فارس جزو مناطق حساسی است که از سال 1908 میلادی هنگامی که نخستین چاه در مسجد سلیمان به نفت رسید،اهمیت نوین جهانی یافته و پس از جنگ دوم به ویژه در دو دههی اخیر به صورت یک منطقهی فعال و دارای کارکردهای خاص در نظام بین الملل درآمده است.حوزهی خلیج فارس از حوزههای ژئوپلتیکی پیرامون خود تأثیر پذیرفته و مسایل آن حاصل ترکیب و التقای مسایل،نیروها و دیدگاههای خاص چهار حوزهی پیرامونی و در پیوند برخی حوزهها،نیروهای مداخلهگر فرامنطقهای میباشد که هویت ژئوپلتیکی آن را شکل میدهد.این مقاله میکوشد تا حوزهی خلیج فارس را از دید نیروهای واگرا-که به صورت مانعی بر سر راه همگرایی و همکاری منطقهای تجلی مینماید-مورد توجه قرار دهد.بر این اساس،مقاله با مطالعهی هشت کشور پیرامونی این حوزه به بیان تفاوتهای بنیادین در حوزهی خلیج فارس که الگوها و دیدگاههای متفاوت و متعارض را میآفریند،پرداخته،سپس با مورد بحث قرار دادن حد اقل سه منبع تعارض پدیدار شده در اثر این دیدگاههای متفاوت نتیجهگیری کرده و در نهایت پیشنهادهایی را در راستای کنترل و پیشگیری از تشدید بحران در آینده همراه با الگوی مناسب برای آن توصیه نموده است.
خلاصه ماشینی:
"عربستان سعودی به علت مشابه بودن ساختارهای سیاسی و اقتصادی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس با آن و ضعف این دولتها تلاش نموده است تا در قالب عقد قراردادهای امنیتی با آنان نفوذ خود را هرچه بیشتر در منطقه حفظ کند و با در دست گرفتن نقش رهبری منطقه و جهان عرب،سایر دولتهای عربی را زیر چتر حمایتی خود قرار دهد.
عربستان از طریق شورای همکاری خلیج فارس آنها را در تشکل موردنظر خود وارد نموده و ایران با طرح امنیت دستهجمعی و منطقهای که در بر گیرندهی همهی کشورهای منطقهی خلیج فارس میباشد سعی در برقراری ترتیبات جدید دارد اگرچه این امر توفیق چندانی نداشته است.
بهطور مثال ضلع جنوبی این کاستی قدرت خود را با تکیه بر قدرتهای جهانی راهبرد دریایی جبران میکند و عنصر برجسته و رهبر مجموعه شورای همکاری خلیج فارس نیز عربستان سعودی است زیرا در بین مجموعه از وزن ژئوپلتیکی برتر برخوردار و به این لحاظ نقش و رهبری مجموعه به سوی آن غلطیده است.
ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه قدرتمند مخالف حضور مداخلهگران منطقهای و بین المللی است و مجموعهی عربستان سعودی و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نه تنها موافق این حضور و مداخله هستند بلکه بعضا در چارچوب نیازهای متقابل،مداخلهگران را به درون منطقه هدایت میکنند.
کشور ایران با توجه به ریشهی تاریخی و تسلط ژئوپلتیک-ژئواستراتژیک در این حوزه،قدرتی بلا منازع و تعیینکننده خواهد بود با این وجود به نظر میرسد منطقهی خلیج فارس با تداوم حضور قدرت راهبرد دریایی فرامنطقهای و استمرار الگوی اختلافات ارضی،آبستن تشدید بحران خزنده میباشد که باید برای پیشگیری از ظهور و بروز آن اقدام نمود."