چکیده:
این مقاله بر آن است که به بررسی تطبیقـی آزادی اجتمـاعی از دیـدگاه دو فیلسـوف و متفکر جهان اسلام و جهان غـرب، علامـه طباطبـایی و کانـت بپـردازد. در دو بخـش نخست دیدگاه علامه و سپس دیدگاه کانت مطرح می شود و در بخـش آخـر مقایسـه و تطبیق نظرگاه ای دو بیان می گردد. علامه آزادی حقیقـی را آزادی از همـة قیـود، جـز عبودیت الهی می داند اما کانت آزادی حقیقی را آزادی اراده معرفی می کند. نظر ایـن دو فیلسوف این است که انسان در ابتدا بـرای تشـکیل زنـدگی اجتمـاعی مقاومـت نشـان می دهد اما نهایتا آن را می پذیرد و برای دوام جامعه و برخـورداری از آزادی در اجتمـاع، قانون وضع می کند. علامه معتقد است قانون باید بر اساس توحید، معاد، اصول اخلاقـی و مراعات جانب عقل باشد اما کانـت اسـاس آن را ارادة انسـان و خویشـتن راسـتین او می داند. این دو فیلسوف معتقدند قانون به تنهایی نمی تواند انسـان را در برقـراری آزادی اجتماعی یاری کند. علامه توحید و ایمان مبتنی بر اخلاق را پشتوانة قـانون مـی دانـد و کانت قوانین اخلاقی نشات گرفته از عقل محض را لازمة آن معرفی می کند.
خلاصه ماشینی:
دامنة اختیار انسان و نسبت آن با ارادة الهی همان گونه که بیان شد، علامه انسان را به طور فطری مختار می داند، چراکه اگر ایـن گونـه نبـود هیچگـاه انسان عملی را از روی فکر انجام نمی داد و یا ترک نمی کرد و هرگز اجتماعی را که امور مختلفی مانند امـر و نهی ، پاداش و تربیت دارد، تشکیل نمی داد (طباطبایی ، بی تا/ج ، ج٢، ص١٨١) وی دامنة اختیار انسان را تـا آن حد گسترده می داند که انسان باید از طریق اختیار خود در دنیا١ سـعادت حقیقـی اش را بـه دسـت آورد یـا باعث زیان خویش گردد و هر یک از این دو راه را اختیار کند، خداوند نیز همان را برایش امضا خواهد کرد.
حکومت و قانون در جامعة مدنی حال این پرسش مطرح است که در جامعة مدنی حدود آزادی افراد چگونه تعیین می شود و ایـن آزادی چگونه محفوظ می ماند؟ به عبارت دیگر گرچه دخالت تمایلات و احساسات در رفتار انسان اجتماعی جـای خود را به معقولیت رفتار می دهد اما چون حرکت از احساس به سوی عقل حرکتی تدریجی است و انسان همواره مایل است خودخواهانه عمل کند، صرف نظر از آثاری که این کـار ممکـن اسـت بـرای دیگـران داشته باشد، چه تضمینی وجود دارد که در اجتماع به سایر افراد احتـرام گذاشـته و بـه حـدود آزادی آنـان تجاوز نکند؟ در واقع با توجه به خودخواهی فطری آدمی چه راه حلی وجود دارد تـا بتـوان از همـة مـردم انتظار داشت حدود آزادی یکدیگر را محترم بشمارند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت برای جلوگیری از چنـین سوءاسـتفاده هـایی اولا نیازمنـد قـوانینی ١٦ هستیم که افراد جامعه با رعایت آن به آزادی خود در اجتماع دست یابند که کانت ایـن قـوانین را قـوانین آزادی نام می نهد و آن را دو نوع ـقوانین آزادی بیرونی و قـوانین آزادی درونـی ـ مـی دانـد.