چکیده:
مدیریت تحول سیاسی در حوزه علمیه به مثابه هر مقوله بنیادی یا راهبردی دیگر با سه سوال اساسی چیستی، چرایی و چگونگی تحقق، مواجه است. این مقاله درصدد است به دو سوال نخست پاسخ درخور دهد و با تبیین مفهوم، مبانی و قلمرو مدیریت تحول سیاسی در حوزه علمیه، چیستی و ماهیت آن را نمایان سازد و با توضیح اهداف و مقاصد و اهمیت و ضرورت آن، چرایی و فلسفه مدیریت تحول سیاسی در حوزه علمیه را تحلیل و بیان کند. محتوا و مفاد مباحث چیستی و چرایی مدیریت تحول سیاسی در حوزه علمیه با بهرهگیری از دانشهای بومی مقبول چون فلسفه، کلام و معارف اسلامی و دانشهای غیر بومی، بهعنوان اصول موضوعی، مانند جامعه شناسی، مدیریت استراتژیک و دانش سیاست سامان یافته است.
خلاصه ماشینی:
"افزون بر آن، وفق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مناصب حکومتیای برای روحانیت تعریف شد (مانند ولایت امر و رهبری، رئیس قوه قضاییه، رئیس دیوان عالی کشور، دادستان کل، فقهای شورای نگهبان و اعضای مجلس خبرگان رهبری) یا روحانیت در مناصبی (چون عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای بازنگری قانون اساسی و نمایندگی ولیفقیه در نهادهای مختلف) مسئولیت پذیرفت که موفقیت در آن مناصب، مستلزم نوعی آموزش و کارورزی بود که در حوزه علمیه نیاموخته و تمرین نکرده بود و هماکنون هم پس از گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، همچنان این خلأ مشهود است؛ از اینرو یکی از مهمترین قلمروهای مدیریت تحول سیاسی در حوزه علمیه، سیاستورزی علمی و تربیت کادر سیاسی برای مناصب حکومتی است.
بنابر آنچه گفته شد، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، برای حوزه علمیه، نظارت خاصی بر عملکرد نظام سیاسی کشور و مسئولان آن، پیشبینی نکرده است، ولی از آنجا که بسیاری از شخصیتهای حاضر در نهادهای دارای حق نظارت، روحانی و پرورشیافته حوزه علمیهاند و غالبا هم پس از احراز مسئولیت همچنان ارتباطشان را با این نهاد دیرپا حفظ میکنند، دور نیست که گفته شود؛ حوزه علمیه نیز از طریق اشخاص یادشده، دارای نظارت خاص است.
جمع بندی و نتیجه گیری از مباحث پیش گفته، چیستی و چرایی مدیریت تحول سیاسی در حوزه علمیه دانسته شد و معلوم گردید از مسیر مدیریت تحول سیاسی است که حوزه علمیه قادر خواهد بود به رسالت و مأموریتهای روحانیت در ساحتهای سیاست، حکومت و جامعه در دنیای امروز عمل کند و در رهگذر آن، حوزه علمیه خواهد توانست به نظریهپردازی سیاسی، تولید فرهنگ سیاسی(قواعد و ادبیات سیاسی)، جامعهپذیری سیاسی و ارتقای دانش و بینش سیاسی حوزویان (و جامعه هدف) و سیاستورزی علمی و تربیت کادر سیاسی برای مناصب حکومتی بپردازد و بر ارکان قدرت، نظارت نماید."