چکیده:
جمله های شرطیه از نظر معنا متضمن سببیت و توقف یکی بر دیگری می باشند. در این جملات فعل شرط و جواب شرط دو رکن اساسی را تشکیل می دهند. از دیگر اجزای این جملات ادوات شانزده گانه ای هستند که بر سر دو فعل مضارع یا دو فعل ماضی و یا یک فعل مضارع و ماضی و یا برعکس وارد شده و جمله دوم را در اکثر اوقات معلول، مسبب و متوقف بر جمله اول قرار می دهند. در بحث جملات شرطیه، بررسی انواع فاء جواب شرط، که معنی تاکید و سببیت را می رساند، همچنین «اذا»ی فجائیه که برای افاده معنی ناگهانی بودن و مفاجات بر سر جواب شرط می آید از اهمیت زیادی برخوردار است. این مقاله در پی بررسی مختصری از جمله های شرطیه و ادوات شرط و فاء و إذای شرط و شرایط و معانی هریک از این حروف می باشد. این پژوهش به مولفان کتاب های درسی عربی و نیز دبیران دبیرستان ها کمک می کند تا مطلب مهم جملات شرطی را با نظم و هماهنگی در اختیار دانش آموزان قرار دهند.
خلاصه ماشینی:
"مانند: «و من کفر فأمتعه قلیلا» )بقره /١۲٦( و یا «فإن طلقها فلا تحل له » )بقره /۲٣٠( دلیل این که ماضی به معنای وعده و وعید را با فاء می آوریم این است که این نوع ماضی به معنای ماضی محقق الوقوع و حتمی است یعنی کاری که حتما انجام خواهد شد که این خود نوعی تأکید را به دنبال دارد )حسن ، بی تا( اکثر نحویان معتقدند که دلیل آوردن مضارع مجرد از ادات و مضارع منفی به لا همراه فاء به جهت وجود تقدیری مبتدا می باشد و دلیل مرفوع بودن فعل بعد از فاء را هم به خاطر همین در تقدیر گرفتن مبتدا می دانند، مانند: )إن جئتنی فأکرمک ( که مبتدای أنا در تقدیر است ، یعنی : )فأنا اکرمک ( در «همع » آمده اگر فعل شرط ماضی یا مضارع باشد، جواب شرط بعد از فاء وجوبا مرفوع می شود مانند: «و من عاد فینتقم الله منه » )مائده /۹٥( و «فمن یؤمن بربه فلا یخاف بخسا و لا رهقا» )جن /١٣( و این به دلیل آن است که جمله جواب شرط در اینجا در حکم جملة اسمیه است و فعل جواب شرط در حقیقت خبر مبتدای محذوف است و تقدیر آن چنین می باشد: )فهوینتقم منه ( یا )فهو لایخاف (، ) السیوطی ، بی تا؛ سیبویه ، ١۹۹۹( اما با توجه به فصیح ترین کلام ، یعنی قرآن ، این نظریه نمی تواند صحیح باشد و شاهد ما در آیة ۸٤ سورٔە قصص است که می فرماید: «و من جاء بالسیئة فلا یجزی الذین عملوا السیئات إلا ما کانوا یعملون » که تقدیر مبتدا در این آیة به دلیل )الذین ( صحیح نمی باشد )السامرایی ، ج٤ ص۹٣(."